اصولاً يكی از دلايلِ مهمی كه بشر را به سمتِ پيشگيری سوق میدهد، اين است كه میخواهد بداند چگونه میتوان از به وجود آمدن عوامل خطرزای طبيعی جلوگيری کند؟ چه تمهيدات و برنامهريزیهايی بايد انجام داد تا بتوان از حوادث و پیشامدهای ناگوار جلوگيری كرد؟ چه آموزشها و چه مهارتهايی را بايد كسب كند تا بتواند بلايای ناگهانی را پيشبينی و خنثی نمايد؟ بررسیها در اين زمينه نشان میدهد كه منشأ اغلبِ حوادث و بلاهای ناگهانی، نا آگاهی بشر در زمينههای مختلف بوده است. يكی از اين معضلاتِ اجتماعی در عصر ما، نداشتن اخلاق در رانندگی است. حال اين سؤال پيش میآيد كه چرا با وجود راههای فراوانی كه برای پيشگيری از حوادث رانندگی وجود دارد، هر روز شاهد افزايش اینگونه حرکتهای ناشایسته رانندگی و همچنین تصادفات و تلفات انسانی در سطحِ ايران هستيم؟
امروزه استفاده از خودرو، به یکی از وجوه عمده زندگی بشر تبدیل شده است. در کشور ما از چند دهه پیش، خودرو از حالت تجمّلی و سرگرمی، به صورت یک نیاز درآمده است؛ بنابراین آدابِ رانندگی هم مانند آدابِ معاشرت اهمیت یافته است.
گرچه قوانین راهنمایی و رانندگی کلیات این آداب را مشخص میکند، امّا موضوعات جزییتر و حتی رعایتِ قوانین راهنمایی و رانندگی تابع وضعیت زیستی، روانی و فرهنگی راننده است. مسایلی از قبیل ابتلا به بیماری یا نقایص جسمی (نارسایی دید، نارسایی شنوایی و ...)، بیماریهای روانی و وضعیت شخصیتی، شرایط محیطی و فرهنگی (سر و صدا، گرما، رقابت و...) بر رفتار رانندگی تاثیر میگذارد. برخی از این متغیرها فردی و برخی گروهی است. تعدادی از آنها جنبه درونی و تعدادی جنبه بیرونی دارند؛ برای مثال ظرفیتِ خیابانها و جادهها و تناسب آنها با تعداد خودرو، وضعیتِ مهندسی گذرگاهها، وجود علایم هشدار دهنده مناسب و وضعیت جوی، از عواملِ بیرونی محسوب میشوند.
● متغیرهای روانشناختی موثر در رانندگی
متغیرهای روانشناختی متعددی بر شیوه رانندگی ما تأثیر میگذارند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: هوشیاری، زمانِ مناسب واکنش، توجه و تمرکز، از عوامل درونی هستند که ممکن است جنبه وضعیتی داشته باشند؛ مثلا بیخوابی، کاهش قندخون و مصرف مواد غیرقانونی بر هوشیاری و تمرکز تاثیر منفی میگذارد.
گاهی مسایل جاری زندگی باعث بیتوجهی به ضروریات رانندگی و افزایش حوادث میشود؛ مثلا آقایی که در محیط کار خود با مشکلی روبهروست یا خانمی که با همسرش اختلافی پیدا کرده، دچار فشارِ روانی (استرس) هستند و این باعث کاهش توجّه و تمرکز یا افزایش تحریکپذیری و پرخاشگریشان میشود. این افراد، مستعّد ایجادِ حوادث و تصادفهای رانندگی میشوند.
اگر راننده به بیماریهای روانی مبتلا باشد، ممکن است رانندگی خطرآفرینی داشته باشد. در افسردگیهای شدید، تمایل به خودکشی پنهان یا اقدام به خودکشی آشکار با اتومبیل وجود دارد که راننده دچار افسردگی شدید، ممکن است به قصد خودکشی مرتکب خلاف شود.
در افراد مبتلا به نابسامانیهای اجتماعی و اختلالاتِ روانی، اضطراب شدید ممکن است مانع رانندگی شود یا تپش قلب، لرزش دست و سرگیجه باعث وقوع حوادث رانندگی شود. بیماران مبتلا به «آگورا فوبیا» در ترافیک شهر دچار دلهره شدید میشوند و ممکن است از شدتِ اضطراب، خودروی خود را در خیابان رها کنند و با وسیلهای دیگر خود را به خانه برسانند. فضای بسته اتومبیل در بیماران مبتلا به «کلاستروفوبیا» ایجاد وحشت کرده و رانندگی را برایشان بسیار دشوار میکند. در نوعی از نابسامانی وسواسی، اجباری، راننده پیوسته نگران است مبادا با عابری تصادف کند، در نتیجه مرتب از آینه، عقب را نگاه میکند تا ببیند کسی وسطِ خیابان افتاده است یا نه، امّا ندیدن مصدوم هم آنها را راضی نمیکند؛ گاهی دور میزنند تا با دقت وارسی کنند، مبادا با کسی تصادف کرده باشند و حتی امکان دارد از رهگذران بپرسند آیا فردِ مصدومی را در آن حوالی دیدهاند یا نه. گفتنی است که این چنین بیمارانی با مراجعه به پزشک و استفاده دقیق از داروهایی که پزشک معالج آنها تجویز میکنند، بهبودی کامل را پیدا میکنند.
یکی از بیماریهای مهم که نقطه تلاقی روانپزشکی و نورولوژی است و از نظر تشخیص صلاحیت رانندگی کردن فرد اهمیت زیاد دارد، «صرع» است. بیشتر موارد این بیماری با داروهای مناسب کنترل میشود و تداوم مصرف داروها ضروری است. صرعِ کنترل نشده، ممکن است هنگام رانندگی بروز کند و حوادث جبران ناپذیری به وجود آورد. معمولا مبتلایان به صرع در صورت کنترلِ بیماری، به مدت دو سال و به شرط تاییدِ پزشکِ معالج و در صورت لزوم سایر مقامات و تداومِ درمان، میتوانند رانندگی کنند.
در عین حال، غربالگری بیماران صرعی از طریق انجام نوار مغزی عملی و علمی نیست؛ زیرا تشخیص صرع جنبه بالینی دارد. حدود ۱۵درصد مردم جامعه، نوار مغزی نابهنجار دارند، امّا فقط تعداد کمی از آنها دچار صرع هستند. حتی در یک فرد دچار صرع نیز ممکن است نوار مغزی طبیعی باشد؛ بنابراین آگاه کردن عموم مردم از نشانههای صرع، درمانپذیر بودن آن و محدودیتهای ناشی از آن برای رانندگی ضرورت دارد.
● نابسامانیهای روانی و رانندگی
بخشی از نابسامانیهای روانی که با موضوع رعایت یا رعایت نکردن آدابِ رانندگی ارتباط نزدیکتری دارد، نابسامانیهای شخصیتی خوشه «ب» است که شامل «نابسامانیهای شخصیتی مرزی»، «خودشیفته»، «ضداجتماعی» و «نمایشی» (هیستریونیک) میشود.
از ویژگیهای شخصیت مرزی، احساس ملال و ناخوشی است که بیمار برای رفع آن میکوشد به دنبال ماجراجویی و کارهای پُر هیجان برود. رانندگی سریع، بی پروا و زیر پا گذاشتن مقررات راهنمایی از کارهایی است که بیمار مبتلا به نابسامانی شخصیتی مرزی انجام میدهد. از آنجا که رفتارهای تحریکپذیری و تمایل به آسیب به خود در شخصیتهای مرزی بالاست، این بیماران از نظر رانندگی زمینه بروز مخاطرات فراوانی را برای خود و دیگران فراهم میکنند، پس شناخت و درمان آنها ضروری است.
مبتلایان به نابسامانی شخصیت ضداجتماعی، اهمیتی به ایمنی و سلامت خود و دیگر مردم نمیدهند، از قانونشکنی لذّت میبرند، تحریکپذیر و پرخاشگرند، با کوچکترین بهانهای به سمت دیگری هجوم میبرند و اتومبیل در دست آنها تبدیل به آلتِ قتالهای میشود که در خدمتِ انگیزههای تبهکارانه قرار میگیرد. عبور از چراغ قرمز، سبقت غیرمجاز، تخطّی از سرعت قانونی، توهین به رانندگان دیگر، رانندگی خلاف در خیابانهای یکطرفه و ناسزاگویی به رانندگانی که مسیر مجاز را طی میکنند، بعضی از کارهایی است که رانندگان با شخصیتِ ضداجتماعی انجام میدهند. شما آنها را در خیابانهای تهران به فراوانی میبینید؛ زمانی که پشت چراغ قرمز مرتب بوق میزنند تا جلو بروید و آنها از چراغ قرمز عبور کنند. زمانی که در مسیر صحیح منتظر بازشدن گره ترافیک هستید و ناگهان میبینید که چند اتومبیل با سرعت وارد مسیرِ مخالف میشوند تا جلو بیُفتند و با این کار راه اتومبیلهای روبهرویی را مسدود میکنند. این رانندگان به احتمال زیاد با این رفتارهای ضداجتماعی، بیماری خود را به وضوح اعلام میکنند. زمانی که میخواهید از اتومبیلی که راننده آن مشغول صحبت با تلفن همراه است و خط عبور را با سرعت کم و حرکات پیچ در پیچ مسدود کرده، سبقت بگیرید ولی با ممانعت راننده از کنار رفتن مواجه میشوید، بدانید این رفتار ضداجتماعی، حکایت از ابتلای راننده به شخصیت ضداجتماعی دارد. افراد ضداجتماعی از خلافها و جرایم رانندگی خود احساس پشیمانی نمیکنند، بلکه میکوشند آن را توجیه کنند.
● چند توصیه کارشناسانه
1- در برخورد با این افراد ضداجتماعی خونسرد باشید و سعی نکنید از کارشان ایراد بگیرید، امّا رفتارِ غیرقانونی آنها را به مقامات مسئول، از جمله پلیس راهنمایی رانندگی و نیروی انتظامی گزارش کنید؛ زیرا آنها همین رفتارها را با فرزند، همسر، برادر، خواهر، پدر، مادر و پدربزرگ و مادربزرگ شما و دیگران انجام میدهند و بدانید که بخش عمدهای از حوادثِ رانندگی به وسیله همین افراد صورت میگیرد.
2- در بین نابسامانیهای شخصیتی دیگر، تمایل به جلب توجه و تحسین دیگران که شامل نوع و ظاهر خودرو نیز میشود، قابل ذکر است. افراد خودشیفته و دارای شخصیت نمایشی (هیستریونیک)، نیاز دارند با سوار شدن بر اتومبیلهای گرانقیمت و پرزرق و برق، توجه دیگران را به خود جلب کنند. اگرچه این وضع را به همه موارد نمیتوان تعمیم داد، امّا احساسِ حقارت باعث میشود، افراد بخواهند با توسّل به زیورهای ظاهری و جلب توجه، خود را توانا، معتبر و متمایز از دیگران نشان دهند. در غیر این صورت نیازی نیست که فردی که فقط در خیابانهای تهران رانندگی میکند، یک هیولای آهنین و خطرآفرین را در شهر حرکت بدهد و باعث نگرانی خانواده خود و دیگران شود.
رنگهای نامأنوس، بوقهای گوشخراش، رینگها و لاستیکهای بیرون زده از گلگیرها و رانندگی سریع و نمایشی همه یک چیز را فریاد میزند: «تو را به خدا به من توجه کنید، من هم کسی هستم!».
پیشنهاد
برخي از رانندگان بر این باورند: «تا تصادف نكنيم راننده نمی شويم»؛ آنان باكی از تصادف ندارند، چون اتومبيل بيمه است و تمام خسارتها را پرداخت میكند. برخی ديگر نيز اعتقاد دارند كه برای يادگيری رانندگی نيازی به تعليم و آموزش نيست، بلكه به خودی خود میتوان با گذشت زمان آن را آموخت. عدهای نيز فكر میكنند كه آموزش فقط برای اخذ گواهينامه است. برخی ديگر همواره به ديگران توصيه میكنند كه رانندگی را بايد خودمان ياد بگيريم، يك فرمان است و يك گاز و يك ترمز و ...
آيا به نظر شما با اين طرزِ تفكر میتوان از تصادفات رانندگی پيشگيری نمود؟ آيا وقت آن نرسيده كه با سياستها و آموزشهای مختلف، اين ذهنيات و افكارِ پوچ را از ذهن افراد محو نماييم؟ آيا از اين همه حوادث و مرگ و ميرهاي ناشي از بیتوجهی به آموزش و فنونِ رانندگی نبايد درس بگيريم؟ آيا زمان آن نرسيده كه در کنار روش تعقيب و تنبيه، از روشهای ديگری همچون آموزشهای اصولی و فرهنگسازی استفاده نموده و در جهت تغيير اين گونه نگرشها، تلاش بیشتری نماييم؟