همه ما گذشته را پشت سر گذاشتهایم و آینده را پیش رو داریم؛ گذشته ای که از دست رفته است و آینده ای که از آن چیز زیادی نمیدانیم. همه ما چون انسان هستیم و به ناچار، نواقصی داریم، در طول زندگی احساس ناکامی و درماندگی را تجربه میکنیم. بزرگتر که شدیم به این نتیجه میرسیم که امکان دستیابی فوری به تمامی امیال و آرزوهایمان وجود ندارد. مشکلات و سختیها در زندگی برای همه انسانها به وجود میاید.
بهترین آنها کسانی هستند که با دیدگاهی روشن و دقیق، آن را شکافته و در پی حل آن باشند نه اینکه فکر کنند مرور زمان آن را حل میکند. مشکلات هیچ چیز نیست جز مشکل، یکی بعد از دیگری. شما مردمی را میشناسید که زندگی برایشان چنین تعریفی دارد. اینها کسانی هستند که به دنیا اخم میکنند و به آن تهمت میزنند که برایشان تولید مشکل میکند ((یکی بعد از دیگری)). آنها به مشکلات مثل ابرهای تیره ای نگاه میکنند که بالای سرشان قرار دارد.
انسانها باید بیاموزند که زندگیشان تحت اراده شان باشد؛ مانند یک راننده که اختیارحرکت اتومبیل خود را کاملاً در دست دارد و اگر لحظه ای اشتباه کند ، شاید دچار حوادث خطرناکی گردد. انسان باید در زندگی خود، قدرت، اراده و نفوذ داشته باشد تا در مشکلات زندگی، شکست نخورد و راه حل آن را بیابد. در ادامه به برخی از عناصری که انسان را از ورطه غفلت نجات داده است ، اشاره میشود:
الف) بینش: انسانی که به جایگاه خود (کرامت، فضیلت و ...) در هستی واقف نیست، وظایف خود را در قبال خدا، خود و دیگران نمیداند و نسبت به خالق هستی و صفات او اطلاعات خوبی ندارد. به طور قطع برنامه خودسازی و زندگی خوبی نخواهد داشت و شاید در سرازیری غفلت قرار گیرد. به همین منظور اولین قدم هوشیاری، شناخت مسائل فوق است که در این زمینه باید مطالعه کرد. گاهی انسان متوجه غفلت خود میشود. بهترین کار در آن موقع جلوگیری از ضرر است؛ یعنی اینکه نگوییم همین چند لحظه است و بعد جبران میکنم؛ بگوئیم چه تضمینی است بازگردم و وقت آن را داشته باشم؛ بدانیم که سقوط در دره غفلت گام به گام و تدریجی است.
ب) امور دنیوی: ما انسانها به امور مادی (زندگی، تحصیل، شغل و ...) توجه زیادی میکنیم و این امر میتواند ما را ساعتها و روزها به خود مشغول کند و از امور معنوی غافل کند. برای اینکه امور دنیوی ما را به خود مشغول نکند، چه کارهایی باید انجام دهیم؟ برای پاسخ به نکات زیر توجه کنید:
1- تفکر: در مورد نشانه های خدا، آفرینش، هدف خلقت تفکر کنید؛ از خود بپرسید: از کجا آمده ام و به کجا خواهم رفت؟
2- اهل ذکر باشید: ذکرهای کوتاه و پر مغز وقتی با تأمل گفته شوند، حالتی از هوشیاری دائمی را در انسان ایجاد میکند و باعث میشود که نفس دائم سپاسگزار خدا باشد و نسبت به وسوسه های شیطان حالت دفاعی به خود بگیرد و از آرامش حاصل از آن استفاده کنیم. انسانی که به ذکر خدا مشغول است، همنشین خدا است.
3- فعال باشید: گاهی انسان متوجه غفلت خود میشود. در آن موقع بهترین کار جلوگیری از ضرر است. اگر چشم باز کرده و به گذشته خود نگاه کنیم، میبینیم که چقدر گام به گام از مسیر رشد دور شده ایم.
4- برنامه ریزی: در معارف اسلامی به ما توصیه شده تا برای رشد خود، برنامه خودسازی داشته و طبق محاسبه پیش برویم. لازم است طبق این برنامه حرکت کنید.
5- مشارطه: از اول صبح با خود پیمان ببندید که در آن روز وظایف خود را به خوبی انجام داده و از گناهان بپرهیزید.
6- مراقبه: یعنی در طول روز مراقب خود و اعمال خود باشید تا از آنچه با خود عهد کرده اید تخطی نکنید.
7- محاسبه: در آخر شب به حساب کارهای خود برسید. بررسی کنید تا چه حد، در اجرای وظایف خویش موفق بوده اید و چه میزان کوتاهی کرده اید.
8- معاتبه: یعنی اگر در محاسبه، متوجه لغزش و اشتباه در رفتار شدید، خود را تنبیه کنید (روزه، انفاق، یا کار خیر دیگر تا گذشته جبران شود) و دفتری به این کار اختصاص دهید.
9- اعتدال: همیشه اعتدال را حفظ کنید (مطالعه، تفریح، کار، خواب، رسیدگی به امور زندگی و ...) قرآن در توصیف مؤمنان میفرماید: آنها افرادی هستند که تجارت و کار، آنها را از خداوند باز نمیدارد؛ یعنی انسان باید در همه حال حالت توجه را حفظ کند، نه اینکه برای خود سازی از همه فاصله بگیرد.
بدن، وسیله زندگی است نه جوهر. آن قدر که ما انسانها با ظاهر جسمی خود مشخص میشویم، یک درخت با تنه اش مشخص نمیشود. تجربه های ما باید مثل درخت به ما شکل بدهد ولی این کار را نمیکند. فقط جوهره وجودمان است که با شرایط محیط از بین نمیرود، شکسته نمیشود و یا در معرض بررسی دیگران قرار نمیگیرد. وجود داشتن پر مفهوم است. من وجود دارم، من اینجا هستم، تنها من هستم که زندگی را میسازم و ...
رسالت اصلى ما در اين دنيا بيدار شدن و بيدار كردن است، زندگى ما به منزله ى سفرى است و هدف نيست . در اين جهان هيچ حادثه اى تصادفى نيست و همه وقايعى كه روى مى دهند، لطف و رحمت الهى در آن نهفته است . تمام حوادث براى ما پيام هايى دارند كه سبب تكامل روحمان مى شوند ؛ مثلاً شما مى توانيد پيام آن حادثه به ظاهر بد را بعد از گذشت مدتى بفهميد و يا حتى ممكن است تا زمانى كه زنده ايد، متوجه نشويد، زيرا بسيارى از اين وقايع فراسوی درك ما و جزء اسرار الهى هستند و تلاش براى فهم حكمت خداوند با هوش محدودمان، مانند سنجش اقيانوس با پيمانه است . بياييد كاملاً بپذيريم كه در هر موقعيت نامطلوب ، نيكى پنهانى براى همه وجود دارد.
انرژى هاى خود را پراكنده نكنيد. آنها را تحت نظر داشته باشيد و به طرز مفيدى هدايت كنيد. توجه داشته باشيد كه هر كارى را با حواس جمع و علاقه انجام دهيد، در زمان حال زندگى كنيد ، گذشته و آينده را در چرخه ء ذهنى براى هميشه رها كنيد.
اين مطلب مهم را درك كنيد؛ كه شما نمى توانيد دنيا را تغيير دهيد ؛ اما مى توانيد خودتان را تغيير دهيد. آنچه دنيا به شما مى بخشد، در مقابل چيزى است كه پيش تر ، شما به او بخشيده اى. به جاى توقع خوشحالی از ديگران، خودتان آنها را خوشحال كنيد. از همه مهمتر اينكه اشتباهات خودتان را بپذيريد و بدانيد كه فقط خود شما مى توانيد آنها را به موفقيت تبديل كنيد.
اگر عمرتان را با خيال و رويا دربارهء آينده و انديشه به گذشته سپرى كنيد، از آنچه در حال مى گذرد غافل خواهيد ماند. خوشبختى در درون شماست، در بيرون خود به جستجو آن نپردازيد. بكوشيد هر روز بيشتر از روز ديگر شكاف هاى موجود بين خود با ديگران را به پيوند دوستى و الفت تبديل كنيد. زندگى بالاترين موهبتى است كه به شما ارزانى شده ، قبل از اينكه دير شود از اين فرصت استفاده كنيد.
از غيبت كردن و تهمت زدن، ذكر صفات نسنجيده دربارهء افراد ،حسادت، كينه، دروغگويى و خلاصه رنجاندن ديگران به شدت پرهيز كنيد. زيرا تنها كسى كه با انجام اين گونه اعمال از نيروهاى منفى عذاب مى كشد، خودتان هستيد. زمانى كه به ديگران خوبى و كمك مى كنيد، تجمعى از نيروهاى مثبت به دور خودتان فراهم مى آوريد و اين نيرو هاى مثبت باعث آرامش و شادى شما مى شوند. از كنجكاوى در زندگى ديگران بپرهيزيد. از خواندن نامه هاى شخصى و دفتر خاطرات محرمانه ديگران و گوش دادن به مكالمه هاى خصوصى آنها اجتناب كنيد. بدون در زدن و اجازه گرفتن وارد هر مكانى نشويد. سعى در اثبات درستى نظر ها و عقايد خود به ديگران نداشته باشيد. تلاش نكنيد كه به زور افكار و عقايد ديگران را تغيير دهيد ، زيرا در صورت رعايت نكردن اين دستور ها ، آرامش خود را بر هم مى زنيد.
در حقيقت ياد بگيريم :
١- با خدا ارتباط خوبى برقرار كنيم.
٢- از آنچه هستيم راضى باشيم.
٣- بر آرامش درونى تمركز كنيم.
٤- قضاوت خود را به تاخير بيندازيم.
٥- صفت هاى مثبت خود را افزايش دهيم.
٦- به دستور هاى اخلاقى احترام بگذاريم.
٧-از كنجكاوى كردن در زندگى ديگران دورى كنيم.
٨-وسايل اضافى را از محيط زندگى مان خارج كنيم.
تعداد زيادى از افراد جامعه در گروه هاى سنى و شغلى مختلف دچار درجاتى از اضطراب و افسردگى هستند.اگر ريشه ء اين اضطراب و افسردگى را بررسى كنيم، مى بينيم كه آنها به شكلى دچار نارضايتى از خود هستند و اين نارضايتى را به صورت اضطراب و افسردگى بروز مى دهند. در بررسى نارضايتى افراد به اين نتيجه مى رسيم كه آنها مى خواهند كارهاى خوب و كامل انجام دهند و چون انجام صد درصدى و بدون خطا و اشتباه كارها براى ما امكان پذير نيست، در پايان از نتيجهء كار راضى نيستند.وقتى افراد به منظور رسيدن به موفقيت صد درصدى تلاش مى كنند اما نتيجه نمى گيرند، دچار خستگى و نااميدى و عدم رضايت از زندگى شده و به افرادى افسرده ، روان رنجور و مضطرب تبديل مى شوند و اگر اين نارضايتى را به ديگران نسبت دهند به افرادى ناآرام و پرخاشگر تبديل مى شوند. ما انسان ها بايد بر اساس اصل ((جايز الخطا بودن)) درصدى از خطا و اشتباه را در زندگى بپذيريم و سعى كنيم در بيشتر موارد ، بدون خطا و اشتباه از تلاش خودمان نتيجه بگيريم نه در همه ء موارد.
در حقيقت مالك اصلى خداست اين امانت بهر روزى دست ماست
گفت پيغمبر كه هرکه سر نهفت زود گردد با مراد خويش جفت
نيست كسبى از توكل خوب تر چيست از تسليم خود محبوب تر
((مولانا))
سلام بر آگاهی (صفحه 43 -47)