مقدمه:
آسیبهای اجتماعی پدیدههایی واقعی، متغیر، قانونمند، کنترلپذیر و قابل پیشگیری هستند. در هر جامعهای برای جلوگیری از پیدایش، پیشگیری، مقابله صحیح و درمانِ آسیبهای اجتماعی برنامهریزیهای علمی و موثری صورت میگیرد. مسئله مربوط به آسیبهای اجتماعی از دیرباز در جامعه بشری مورد توجه اندیشمندان بوده است. گسترشِ انقلاب صنعتی و رشدِ دامنه نیازمندیها، محرومیتهای ناشی از عدم امکان برآورده شدن خواستهها و نیازهای زندگی موجب گسترش شدید و دامنهدار فساد، عصیان، تبهکاری، سرگردانی، دزدی و انحراف جنسی و دیگر آسیبها شده است. هر چند بیشتر مشکلات و آسیبهای اجتماعی در طول نسلهای مختلف تکراری هستند، امّا همانطور که مشاهده میشود تعدادی از آنها در برخی نسلها اهمیت بیشتری پیدا کرده است و حتی مواردی در نسلهای بعدی پدید آمده است.
ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی و مشكلات سلامت جامعه به نوعی در ارتباط تنگاتنگ با كاركرد عدم سلامت نهاد خانواده است. اختلال در رفتارهای فردی و اجتماعی، افت تحصیلی و گریز از خانه و مدرسه، خشونت، انواع اعتیاد، خودكشی، طلاق، بیماریهای اخلاقی و رفتارهای ناسالم جنسی و غیره، ریشه در فضای ناسالم و آشفته فرهنگی و تربیتی خانواده دارد. بررسی آسیب شناختی خانوادههای ایرانی نشان میدهد كه دو عامل فقر فرهنگی (تربیتی) و فقر معیشتی منشأ بسیاری از مشكلات و بحرانهای خانوادگی میشود. متاسفانه بسیارند خانوادههایی كه به دلیل نبودن تربیت، آموزش و ضعفِ باورهای دینی و معنویت علیرغم برخورداری از رفاه مادی مناسب، دچار انفعال و ناكارآمدی هستند و از معضلات فراوانی در تربیت فرزندان و ارتباط مناسب اعضای خانواده رنج میبرند؛ از سوی دیگر فقر معیشتی و بیكاری سرپرست خانواده، به ویژه در ارتباط با خانوادههای زن سرپرست، نیز میتواند تعادل و سلامت خانوادگی را دچار تزلزل جدی كند و آینده فرزندان را به خطر بیاندازد. فضای بیروح و كم نشاط خانوادگی، گفتمان منفی و رفتارهای تحقیرآمیز و پرتحكم والدین و اعضای خانواده نسبت به یكدیگر و تقویت نیروی گریز از منزل، موجبات تعلق ناپایدار والدین و فرزندان به كانون خانواده و بعضاً فرار و پناه بردن آنها به كانونهای مجازی و پرخطر را فراهم میآورد. در خانواده متزلزل، مشكلات و مسائل جزئی به آسانی به جدل و بحران تبدیل میشود، امید به زندگی و فردای روشن و سازنده كاهش مییابد، انتقادهای غیرمنصفانه و رفتارهای غیرصادقانه و پرخشونت جایگزین شیوههای عاطفی و منطقی میشود. نظارت والدین بر تماسها و رفت و آمدهای فرزندان ناكافی است و در عین حال برچسب زدن و ابهام، جایگزین برخوردهای خوشبینانه و اعتمادآمیز میشود؛ همچنین كم توجهی و غفلت نسبت به نیازهای طبیعی فرزندان به ویژه در دوره نوجوانی موجب رشد نیازهای غیرواقعی و كاذب و انحرافهای اخلاقی و احساسی آنها میشود.
تعریف آسیبشناسی:
در پزشکی به مطالعه و شناخت ریشه بینظمیهای ارگانیسم (موجود زنده) آسیبشناسی میگویند. در مشابهت کالبد انسانی با کالبد جامعه (نظریه اندام وارگی) میتوان آسیبشناسی را مطالعه و ریشهیابی بینظمیهای اجتماعی تعریف کرد. در واقع آسیبشناسی اجتماعی، مطالعه نابهنجاریها و نابسامانیهای اجتماعی نظیر بیکاری، فقر، اعتیاد، خودکشی، فساد اخلاقی، رشوه خواری، ولگردی، زورگیری، گدایی و ... همراه با علل و شیوههای پیشگیری و درمان آنها و نیز شرایط بیمار گونه اجتماعی است.
اهداف آسیبشناسی:
۱- مطالعه و شناخت آسیبهای اجتماعی و علل و انگیزههای پیدایش آنها: شناخت درست دردها و آسیبها، نخستین شرط چارهجویی و بیش از نیمی از درمان است؛ درد تشخیص داده نشده را درمان نتوان کرد؛ زیرا هر گونه ساختن بدون شناخت و آگاهی، امری بیهوده و به اصطلاح تیر در تاریکی رها کردن است.
۲- پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بهمنظور بهسازی محیط زندگی و جمعی خانوادگی: از آنجا که پیشگیری همواره سادهتر، عملیتر و کم هزینهتر از درمان است، اهمیت بسیاری دارد.
۳- درمان آسیب دیدگان اجتماعی یا بهکارگیری روشهای علمی و استفاده از شیوههای مناسب برای قطع ریشهها و انگیزههای آنان.
۴- تداوم درمان برای پیشگیری و جلوگیری از بازگشت مجدد کژ رفتاری و بررسی شیوههای بازپذیری اجتماعی.
تفاوتهای فرهنگی در رفتارهای اجتماعی:
هر چند بیشتر رفتارهای اجتماعی در تمامی جوامع و فرهنگها معنادار هستند و به آنها بهعنوان رفتارهای جامعهپسند یا جامعهستیز توجه خاصی مبذول میشود، امّا برخی رفتارهای اجتماعی در برخی فرهنگها اهمیت شایان توجهی پیدا میکنند. انواعی از رفتارهایی مثل ازدواج، روابط والدین و فرزندان، دوستی، عضویت در گروهها، رفتار اجتماعی با همسایگان، نوع دوستی، همرنگی و ...، در جوامع مختلف مراتب متفاوتی دارد. در جوامع روستایی رفتار ارتباطی با همسایگان بهعنوان یک رفتار اجتماعی اهمیت خاصی مییابد، در حالی که در شهرهای بزرگ و صنعتی چنین روابطی چندان مورد توجه نیست.
در عصر ما پیشگیری مهمتر از درمان است. بسیاری از آسیبشناسان اجتماعی معتقدند که برای مبارزه با کژرفتاریها باید زمینه اجتماعی آنها را از میان برداشت. آنچه روشن است اینکه بحث آسیبشناسی اجتماعی اغلب با مسائل و مشکلات سر و کار دارد. پژوهشها و تحقیقات متعددی برای شناخت انواع این آسیبها و علل بروز آنها صورت گرفته است و نظریههای گوناگونی برای حل آن پیشنهاد شده است.
بر این اساس زمینههایی چون فرهنگ و هنجارهای جامعه، ویژگیهای اقتصادی و سیاسی و جغرافیایی یک جامعه نیز در حوزه مطالعات آسیبشناسی اجتماعی قرار میگیرد. چرا که بررسی آسیبهای اجتماعی بدون در نظر گرفتن شرایط زمینهای یک جامعه میسر نخواهد بود. چه چیزی بهعنوان آسیب شناخته میشود؟ حدود آن چقدر است؟ عوامل زمینهساز و علل آشکار کننده آن کدام است؟ در کدام طبقات گسترش بیشتری دارند؟ در کدام سنین گسترش بیشتری دارند؟ توانایی جامعه برای کنترل و نظارت بر آنها چقدر است؟ از چه راههایی میتوان به کاهش آنها مبادرت کرد؟ همه اینها سؤالاتی هستند که در حوزه آسیبشناسی اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرند.
هر جامعهای متناسب با شرایط خود، فرهنگ، رشد و انحطاط خود با انواعی از انحرافات و مشکلات روبهروست که تأثیرات مخربی روی فرآیند رشد آن جامعه دارد. شناخت چنین عواملی میتواند مسیر حرکت جامعه را بهسوی پیشرفت هموار سازد، بهطوری که علاوه بر درک عمل آنها و جلوگیری از تداوم آن عمل با ارائه راهحلهایی بهسلامت جامعه کمک نماید. برای مثال مسئله اعتیاد را در نظر بگیریم. این موضوع هم بهعنوان یک مشکل فردی و هم یک معضل اجتماعی مطرح است. روشن است در سطح اجتماعی منجر به از بین رفتن نیروهای کارآمد و پرانرژی جامعه میشود. شناسایی علل اساسی و کنترل آنها میتواند بسیاری از نیروهای از دست رفته جامعه را تجدید نماید، در مسیر کار سالم جامعه هدایت کند.
انواع رفتار اجتماعی:
رفتار اجتماعی را میتوان به دو نوع بسیار گستردهتر تقسیم بندی کرد:
۱- رفتار جامعهپسند
۲- رفتار جامعهستیز
رفتار جامعهپسند آن دسته از رفتارهایی را شامل میشود که مورد قبول جامعه است، و با قوانین و هنجارهای جامعه مطابقت دارد. این نوع از رفتارها سازنده و در جهت پیشبرد اهداف یک گروه یا اجتماع هستند. رفتار جامعهستیز رفتارهایی منفی هستند که با قوانین و معیارهای جامعه مطابقت ندارند. مورد قبول افراد جامعه نیستند و اغلب پیامدهای منفی اجتماعی را برای فردی که مرتکب این رفتارها میشوند به همراه دارند.
این دسته از رفتارها مخرب هستند و مانع پیشبرد اهداف گروه یا اجتماع میشود. تعیین اینکه کدام رفتار جامعهپسند و کدام جامعهستیز محسوب میشود، بر حسب منابع متعددی صورت میگیرد. دو منبع معتبر برای این بررسی قوانین رسمی در جامعه و هنجارهای عرضی و فرهنگی آن جامعه است. هر کدام از این منابع میتوانند منبع تعیینکننده برای جامعهپسند یا جامعهستیز بودن یک رفتار اجتماعی باشند. هر چند در اکثر موارد بین این و منبع هماهنگی وجود دارد ولی در مواردی نیز ناهمخوانیهایی بین آنها دیده میشود.
مهمترین آسیبهای اجتماعی:
۱- مواد مخدر
۲- داروهای روان گردان و توهم زا
۳- مشروبات الکلی
۴- استفاده نامعقول از اینترنت
۵- مزاحمتهای خیابانی
۶- گروههای دوستان ناباب و غیره
مهمترین دلایل بروز آسیبهای اجتماعی:
۱- سست شدن کانون خانواده
۲- دوری از معنویت و سستی ایمان
۳- ناآگاهی جوانان از انواع آسیبهای اجتماعی
۴- افزایش مشکلات روحی، روانی
۵- بیبند و باری و فساد اخلاقی
۶- احساس تنهایی و پوچی
۷- خشونت و پرخاشگری پدر و مادر در منزل
۸- تجمل گرایی
۹- فرزندان نامشروع
۱۰- همجنس بازی
عوامل اصلی تاثیرگذار در آسیبهای اجتماعی:
- خانواده:
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار میگیرد، اهمیت شایان توجهی دارد. خانواده درعینحال که کوچکترین واحد اجتماعی است، مبنای هر اجتماع بزرگ نیز محسوب میشود. بیشتر افراد سالم موفق و فعال اجتماعی از خانوادههای سالم بیرون آمدهاند و بسیاری از افراد ناسالم پرورش یافته خانوادههای ناسالم هستند. بدین ترتیب اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند از محیط خانواده نشأت بگیرد. خانواده پایهگذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده، اخلاق، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد. روابط گرم والدین نقش مهمی در پایداری خانواده دارد. والدین باید بدانند برای پیشگیری از آسیبها، نظارت مستمر آنها ضروری است. آنان باید دوستان فرزندانشان را بشناسند. تحقیقات نشان داده است، ۶۰ درصد موارد اعتیاد به پیشنهاد دوستان آغاز میشود.
- معنویت و باورهای دینی:
مطالعات نشان داده است که یکی از عوامل محافظتکننده نوجوانان در برابر آسیبها، داشتن اعتقادات و باورهای راسخ دینی است. تقویت این ارزشها در پیشگیری و حمایت و محافظت از افراد اهمیت بسیاری دارد. وقتی ذهن و قلب خود را از تجلی نور خدا خالی کنیم و اعتقاد به خداوند یکتا را از دست بدهیم، روان خود را عرصه تاخت و تاز خدایان دیگری قرار میدهیم که در طول تاریخ بشری قربانیان فراوان گرفتهاند.
در قرن حاضر، متأسفانه خدای بیشتر کشورهای دارای قدرت و سیطره، تکنوپولی (تسلیم فرهنگ به فناوری) است؛ یعنی قرار دادن فناوری به جای خدا. بشر امروز، از شیوه که برای زندگی خود فراهم کرده است، درمانده و افسرده شده است. انسان امروز، در برابر انبوه اطلاعاتی که رسانههای مختلف گروهی به مغز و اعصاب وی سرازیر میکنند، دچار ایدز روانی شده و در مقابل دریافت اطلاعات نادرست، ایمنی خود را از دست داده است. اگر توجه انسانها به خدای یگانه جلب شود، بهگونهای که جز او را شایسته پرستش ندانند و مالک و صاحب اختیار خود را، جز خداوند متعال و قادر نخوانند، گرفتار خیلی از گناهان و بیماریهای روانی نخواهند شد. بنابراین دوری از معنویت، نتیجهای جز نابسامانی و بیماریهای روانی ندارد.
- دوستان و اطرافیان:
انسان باید کسی را بهعنوان دوست برگزیند که از خودش بهتر باشد تا از این طریق به کسب کمالات بالاتر نائل آید. امام صادق (ع) میفرمایند: «با کسی دوستی کن که تو را زینت کند، نه اینکه تو زینت او باشی.» خداوند متعال آدمی را آگاه و مسئول آفریده است تا بتواند از طریق آگاهیهای خود، قادر به انتخاب باشد و مسئولیت رفتارهای نهان و آشکار خود را بپذیرد؛ توانایی آن را به دست آورد که پاسخهای عاقلانه و مناسب در برابر مشکلات و مسائل پیش روی خود ارائه نماید؛ بهعنوان موجودی تکامل یافته به اصلاح و تعادل رفتار خود بکوشد و خود را به شکوفایی برساند.
- ورزش و شادابی:
ورزش علاوه بر ایجاد شادابی، نشاط و افزایش آمادگی جسمانی، نقش مهمی در پیشگیری از بیماریها و نابهنجاریهای اجتماعی دارد. میل به هیجان و شادیطلبی در جوانان و نوجوانان در حد بالایی وجود دارد؛ بدون شک انجام تفریحات سالم، ورزش و رقابتهای پر نشاط و سازنده، از مهمترین زمینههای کاهش سوء مصرف مواد و نابهنجاریهای اجتماعی و فردی است. دوری از جامعه و یا توقف انجام حرکات ورزشی، خطر بروز علائم افسردگی، اضطراب و ترس را افزایش میدهد و سبب میشود افراد برای تسکین این حالات نامتعارف، به مصرف مواد مخدر و در نهایت به سمت ناهنجاریهای اجتماعی گرایش پیدا کنند.
بررسی برخی از آسیبهای اجتماعی:
وابستگی دارویی یا اعتیاد: اعتیاد به معنی تمایل به مصرف مستمر یا متناوب یک ماده برای کسب لذت یا رفع احساس ناراحتی اطلاق میشود که قطع آن ناراحتیهای روانی یا اختلالات جسمانی ایجاد میکند. در گرایش به اعتیاد عوامل مختلفی شناسایی و مطرح شدهاند. این عوامل سرچشمه بسیاری مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی هستند. اعتیاد به سبب ویژگیهای ذاتی خود، اغلب با سایر آسیبها همراه میشود و موجب هدر رفتن نیروهای ثمربخش جامعه میشود.
انحرافات جنسی: غریزه جنسی میتواند منشأ بروز عالیترین نمودارهای ذوقی و هنری باشد؛ همچنین میتواند منشأ بسیاری از جرائم و انحرافات اخلاقی شود. سر منشأ بروز انواع انحرافات جنسی، عوامل مختلف محیطی، خانوادگی و اجتماعی هستند. هر چند برخی از این نوع انحرافات مشکلاتی فردی هستند ولی اکثر آنها به آن جهت که در ارتباط با فرد دیگر معنی پیدا میکنند عوارض اجتماعی را در بر خواهند داشت.
از سوی دیگر مبارزه با این دسته از آسیبها در برخی موارد نیازمند تغییرات اساسی اجتماعی است و لازم است تحولاتی کلی و برنامهریزیهای دقیقی جهت رفع آنها صورت گیرد. این تغییرات با ارائه آموزشهای وسیع اجتماعی برای افراد و خانوادهها و رفع عوامل بنیادی امکانپذیر خواهد بود. این دسته از انحرافات نیز با سایر آسیبها در ارتباط نزدیک هستند و گاهی حتی موجب بروز مشکلات جدی میشوند. مثل بیماری ایدز که با انحرافات جنسی ارتباط نزدیک دارد.
سرقت و دزدی: بهطور کلی سرقت و دزدی هم از لحاظ عرفی و هم از لحاظ قانونی بهعنوان یک آسیب جدی محسوب میشوند. عوامل متعددی از جمله فقر، بیکاری و اعتیاد در بروز این مشکل شناسایی شدهاند، اما باید توجه داشت مبانی شخصیت اهمیت ویژه در ارتکاب دزدی دارند. این افراد معمولاً از لحاظ رشد اخلاقی در سطح پایینی هستند و بهطور کلی ثبات و استواری و قدرت تحلیل و تفکّر درباره پیامدهای رفتار خود را بهقدر کافی ندارند. در مباحث مربوط به علل دزدی به علل تربیتی تأکید فراوان میشود. الگوهای رفتاری خود والدین، واکنشهای آنها درباره دزدیهای کوچک دوران کودکی، مسئله پول توجیهی و کمک به شناخت مسئله مالکیت در دوره کودکی در ارتباط نزدیک با رفتارهای دزدی بزرگسالی و نوجوانی دارند.
خودکشی: خودکشی هر چند در وهله اول یک مشکل فردی به شمار میرود ولی از آنجایی که فرد در اجتماع زندگی میکند و تأثیرات متقابلی همواره بین آنها برقرار است، بهعنوان یک معضل اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد. آمار خودکشی معمولاً با سایر جرائم و آسیبها ارتباط پیدا میکند، بهطوری که در میان گروههای مبتلا به اعتیاد خودکشی بیشتر دیده میشود. همچنین در آسیبهای مربوط به انحرافات جسمانی بهویژه در میان قربانیان این انحراف خودکشی پدیده شایعی است. در میان بیماران روانی بهویژه افسردگیهای شدید نیز اغلب خودکشی مسئله قابل توجهی است.
به هر حال خودکشی با متغیرهای اجتماعی پیوندهایی دارد، بهطوری که علاوه بر تأثیری که از شرایط اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. ارائه راهکارهای مناسب در بررسی مشکلات گروههای در معرض خطر مثل معتادین و خانوادههای آن، بیماران روانی و خانوادههای آنها، خانوادههای نابسامان و آموزشهای فردی در مواجهه با تغییرات اساسی روشهایی سودمند خواهد بود. در این راستا توجه به گروههای سنی که در معرض خطر بیشتری هستند و خودکشی در میان آنها رواج بیشتری نسبت به سایر گروههای سنی دارد، اهمیت زیادی دارد.
مهاجرت: مهاجرت علاوه بر مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که دارد، مستلزم تغییراتی خاص است که مطابقت و سازگاری با آنها اغلب مشکلاتی را برای فرد و جامعه ایجاد میکند. به عبارتی علاوه بر اینکه مهاجرت در برنامهریزیهای کلان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مشکلاتی را ایجاد میکند، مثل مهاجرت روستاییان به شهرها که خالی شدن روستاها از سکنه، کاهش کشاورزی، افزایش مشاغل کاذب و ... را به دنبال دارد، موجب میشود تا فرد برای سازگاری با تغییرات حاصل فشار زیادی را متحمل شود.
شوکِ فرهنگی یکی از عوارض حاصل از مهاجرت است که با اضطراب و افسردگی، احساس جدا شدن و مسخ واقعیت و مسخ شخصیت مشخص است. تحقیقات نشان میدهد، مشکلات روحی و روانی در میان مهاجران، بهخصوص مهاجرینی که شرایط مقصدشان نسبت به شرایط مبدأ یا محل سکونت قبلی بسیار متفاوت بوده است، شیوع بیشتری دارد. رایجترین اختلال علائم پارانویید یا سوءظن است که بهاحتمال قوی به دلیل تفاوتهای آنان از نظر زبان، عادات و آداب و رسوم، چهره، نوع لباس و غیره است.
بیخانمانی: منابع فزایندهای وجود مسائل ویژهای را در افراد بیخانمان تأیید میکنند. چنین کسانی ممکن است در خیابانها سرگردان باشند یا به علل برخی بزهکاریهای دیگر که معمولاً توأم با بیخانمانی آنهاست مثل دزدی، اعتیاد و ... در زندانها یا کانونهای اصلاح و تربیت بسر برند. در میان افراد بیخانمان، دستههای مختلفی از افراد دیده میشود، یک دسته شامل بیماران روانی شدید هستند که اغلب یا مدتهاست از خانواده خود دور هستند یا بهطور موقتی از خانه خارج شدهاند. معتادین گروه دیگری از این افراد را شامل میشوند که معمولاً مراحل عمیق اعتیاد خود را میگذرانند.
کودکان خیابانی و دختران و زنانی که با بیخانمانی به انحرافات جنسی نیز مبتلا هستند، دو دسته دیگر را در بین افراد بیخانمان تشکیل میدهند. با توجه به مکان جغرافیایی محله فقیرنشین شهر، پارک شهر، حومه شهر و نواحی روستایی خصوصیات این جمعیت فرق میکند. برخی در محدوده جغرافیایی نسبتاً ثابتی میمانند در حالی که عدهای از یک قسمت کشور به بخشهای دیگر یا از منطقه شهر به مناطق دیگر مسافرت میکنند.
فقر: فقر در واقع مادر تمام آسیبهای اجتماعی است. فقر با بسیاری مسائل از جمله ضعف تندرستی و افزایش مرگ و میر، بیماری روانی، شکست تحصیلی، جرم و مصرف دارو ارتباط دارد. هر چند خود فقر بهطور ذاتی یک مشکل و آسیب است، اما این لزوماً به این معناست که تمام افرادی که زیر خط فقر زندگی میکنند، افرادی نابسامان و مشکلساز برای اجتماع هستند. مشکلات اقتصادی، عدم تأمین نیازهای جسمی و روانی اغلب زمینهای برای بروز و ظهور مشکلات اجتماعی دیگری است.
بیکاری: بیکاری معضل اجتماعی دیگری است که هم آسیبهای جدی فردی و هم آسیبهای قابل ملاحظه اجتماعی را به همراه دارد. بیکاری بهویژه در نسلِ جوان نمود بیشتری پیدا میکند و زمینه را برای انواع انحرافات اجتماعی فراهم میسازد. وجود فرصتهای همیشه خالی، عدم تحمل بیکاری، فقدان قدرت تأمین نیازها به دلیل نداشتن درآمد، زمینههایی آماده برای کاشت بذر جرم و انحرافات میباشند.
آیا شما از اینکه برخی افراد چگونه با زندگی کنار میآیند شگفت زده نمیشوید؟ آنها همیشه تیزهوش، خوشرو و بانشاط هستند؛ هیچگاه در برابر مشکلات تسلیم نمیشوند. در مقابل افرادی هستند که همواره از همه چیز گله میکنند، از کاه کوه میسازند و زندگی را با ناراحتی سپری میکنند. هر کسی به نوبه خود، مشکلات، استرسها و تنشهای مخصوص به خود را دارد، اما اگر شما بیاموزید که چگونه با آنها کنار بیایید در پایان پیروز از میدان خارج میشوید. هر مشکلی راه حلی دارد و به قول معروف «پایان شب سیه سپید است.»
نتیجهگیری:
بیشتر افراد شکست میخورند نه به خاطر آنکه بیسواد، ناتوان و بیاستعداد میباشند، بلکه به این علت شکست میخورند که از مشکل خود به عنوان یک فرصت یاد نمیکنند. شما قادرید موفق شوید در صورتی که اشتیاق خود را به زندگی از دست ندهید حتی اگر زندگی تهی و پوچ بنظرتان بیاید. شما تنها فردی هستید که قادرید افکارتان را تحت تاثیر قرار دهید. افراد، تنها میتوانند شما را راهنمایی کنند ولی عاقبت تنها شما هستید که میتوانید تحوّل ایجاد کنید. بیشتر اوقات این مشکل نیست که باید حل گردد، بلکه اتخاذ تصمیم حل آن مشکل، از سوی شما است که اهمیت دارد. بعضی اوقات، افراد شهامت آن را ندارند و همین باعث میشود که آنها از پس مشکلاتشان برنیایند. بدانید که بیشتر اوقات، کلید حلِ مشکلات، در دست منبع دیگری غیر از خودتان است. هرگاه نیاز به کمک دارید، قدم پیش بگذارید و درخواست کمک کنید. درخواست کمک عمل ناپسندی نیست. در حقیقت بیشتر از آنکه میاندیشید دیگران به کمک شما خواهند شتافت.
رفتارهای انسان بر گرفته از فرهنگ و باورهای فردی است، از این رو رفتار افراد با ایمان با افراد مادیگرا متفاوت است؛ به گونهای که امنیت جانی، مالی، اجتماعی و... در جامعهای که از ارزشهای الهی و دینی برخوردارند بالاتر است و در جوامعی که بیاعتقادی و دنیا پرستی در آن رواج دارد این امنیتها ضعیفتر است. آسیبهای اجتماعی با بسیاری از امور دیگر مانند اقتصادی، رفتارهای مدیریتی و سنتها ارتباط دارد. آسیبهای اجتماعی در جوامع مختلف متفاوت است، اما جوامعی که میخواهند توسعه یافته تلقی شوند باید برای مبارزه با آسیبهای اجتماعی راه حلهای نوینی ارائه نمایند و از روشهای قدیمی پرهیز کنند. ژرفای دل انسان، نیازمند آرامش و اطمینانی پایدار است و نگرانیها باید همچون امواج سطحی و زودگذر باشند. یکی از آثار دین، برخورداری از آرامشِ روانی است؛ نیازی که انسانهای بیشماری در زندگی صنعتی نوین، سخت تشنه آن هستند. امروزه روانشناسان با تأیید بر نقش دین در زندگی و ضرورت آن، انسانها را به دینداری و بهرهمندی از آن تشویق میکنند؟
انسان معاصر، درگیر مسائل بسیاری است که برای از بین بردن یا کاستن آنها، از ابزار گوناگونی سود میجوید. احساس تنهایی، احساس رنجآوری است که روانِ انسان را میآزارد و جان او را میفرساید. امور مادی و انسانهای مادیگرا، روح حقیقتجوی انسان را نمیتوانند پاسخگو باشند ولی دین با طرح مسئله خدا، پاسخگوی تنهایی و دغدغههای وجودی انسان است. تنها خداست که میتواند تشنگی روح آدمی را که از بیتفاهمیها و جداییها نالان است، سیراب سازد و غم و اندوه تنهایی را بزداید. عقاید معنوی نقش مهمی در نحوه برخورد افراد با شادیها و سختیهای زندگی دارند. ایمان و اعتقاد داشتن، به فرد حسی از هدفمندی میدهد، همچنین اصول راهنمایی برای زندگی او در اختیارش میگذارد. هنگامی که خانوادهها با موقعیتهای سخت، مانند مرگ اطرافیان یا بیماری و ... روبهرو میشوند، اعتقادات میتواند به آنها کمک کند با احساس عجز و نومیدی مقابله کنند؛ معنا و نظم را به زندگیشان باز گردانند و حسی از تسلّط بر موقعیت را به دست آورند. معنویت برای برخی از خانوادهها منبع مهمی از احساس توانمندی است.