Print this page

در شروع سال تحصیلی برای فرزندانمان چه باید بکنیم؟

مقدمه:

سال تحصیلی که آغاز می‌شود، همه آبشارها با کودکان کلاس اولی، صدای آب را می‌کشند و بادها، صدای ابرها را با باران پخش می‌کنند. نسیم، عطر پرواز را از سطرهای مقدس کتاب‌ها، همراه با صدای کودکان سر خوش مدرسه، به آسمان هفتم می‌رساند. فرشته‌ها از پشت پنجره‌های کلاس سرک می‌کشند؛ به تماشای کودکانی که مشتاق، به درس‌های معلمی که زندگی را به آنان می‌آموزد، گوش سپرده‌اند. هوا در این فضای مقدس نفس می‌کشد تا معطر شود.

«اول هر کاری به نام ایزد دانا...» و این، شیرین‌ترین دانه علم است که معلم در ابتدایی‌ترین لحظه مهر، در جان شاگردان جوانش می‌نهد.

فرزندان ارزشمندترین گوهرهای والدین هستند؛ آن‌ها امیدهای فردا پدر و مادر هستند. تربیت فرزندان مهمترین وظیفه‌ای است که والدین باید انجام دهند و این کار ساده‌ای نیست. فرزندان مهمترین دارایی والدین هستند و اگر از آن‌ها به‌درستی مراقبت نشود، ممکن است تبدیل به یک بدهی شوند؛ موضوع به همین سادگی است؛ بنابراین سعی کنید آن‌ها را درست تربیت کنید و هرگز فراموش نکنید که پدر و مادر هر دو در تربیت فرزندان نقش دارند. فرزندان از والدین خود سرمشق می‌گیرند؛ سعی کنید سرمشق خوبی برای آن‌ها باشید؛ چرا که فرزندان شما همیشه با چشمان و گوشه‌ای باز متوجه شما هستند و صداقت، وفاداری، محبت، گفتار، رفتار پسندیده و ادب و نزاکت را با سرمشق گرفتن از شما می‌آموزند. سعی کنید برای فرزندان خود الگوی مناسبی باشید.

هر کاری در ابتدا سخت و با مشکلاتی همراه است چه تجارت و صنعت باشد و چه کسبِ دانش و یا آغاز زندگی جدید. برای کودکی که می‌خواهد برای اولین مرتبه به بیرون از خانه گام بگذارد و خود را به محیط جدید مدرسه برساند، یقیناً سخت و تحمّل آن سنگین است. والدین باید به فرزند خود آزادی عمل بدهند. به این نکته توجه داشته باشند که فرزندشان به یک کتاب شبیه است؛ اگر به شما خیلی نزدیک یا خیلی دور باشد، نمی‌توانید او را بخوانید. بسیاری از والدین بیش از اندازه به فرزندان خود می‌چسبند. بگذارید فرزندان از شما فاصله بگیرند و کارهای مختلفی را انجام دهند؛ بگذارید درباره کارهایی که می‌خواهند در زندگی‌شان انجام دهند، تصمیم بگیرند، امّا توجه داشته باشید که نگذارید این فاصله زیاد شود.

اولین شرط عادی بودن این لحظه برای دانش آموز کلاس اولی، نوع تربیتِ خانوادگی است؛ تربیتی که در آغاز مرحله جدید زندگی به کمک نوآموز و خواسته‌های او می‌آید. کودک سال اولی در روزهای آغاز سال تحصیلی خصوصاً اولین روز مدرسه سؤال‌های فراوانی در دل دارد که دوست دارد پاسخی قانع کننده برای هر یک از سؤالات خود داشته باشد. سؤالاتی از قبیل اینکه اصلاً چرا باید خانه را ترک کند؟ چرا باید از والدین جدا شود؟ بیرون منزل اگر با مشکل مواجه شود آن را با چه کسی در میان بگذارد؟ آیا معلم و همکلاسی‌ها او را خواهند پذیرفت و او را دوست خواهند داشت؟ آیا رفتار مدیر مدرسه همانند پدرش دوستانه و صمیمی خواهد بود؟ آیا می‌تواند معلم خود را جای مادرش بگذارد یا اینکه معلم او می‌خواهد جای مادرش باشد؟ و انبوه سؤالات فراوانی که همانند نبض کودک در ذهنش ضربه می‌زند و اگر نتواند برای هر یک از سؤالات پاسخ روشن و شفاف دریافت کند، ترس شدید و غیرمنطقی سراسر وجودش را خواهد گرفت. به فرزندان خود بیاموزید که یک برنده با ادب و یک بازنده سربلند باشید. به آن‌ها بیاموزید که مسئله مهم بردن نیست؛ شرکت کردن در مسابقات هم به همان اندازه مهم است. به آن‌ها بیاموزید که شکست محدود و موقتی را بپذیرند، امّا هرگز امید بی‌انتها را از دست ندهند.

در این لحظات کودک نوپای حاضر در مدرسه هیچ گاه ظواهر زیبا را نمی‌نگرد؛ ظواهر زیبا هنگامی برایش جاذبه خواهند داشت که در دل به سؤالات اساسی خود پاسخ گفته باشد و اگر قانع نشود آن را در قالب دل درد، سر درد، حالت تهوع و به گریه ختم می‌کند. گریه‌ای که هیچ‌گاه تمام نخواهد شد، مگر اینکه از آن محیط خارج شود و پا به خانه بگذارد. البته همه این موارد ممکن است برای همه بچه‌ها رخ ندهد ولی بی‌شک اولین روز مدرسه برای همه اهمیت دارد. حساسیتی که حتی در سایر پایه‌های تحصیلی می‌تواند مبنای حرکت دانش‌آموز در طول سال تحصیلی قرار گیرد. با همین دیدگاه است که کمتر کسی را می‌توان سراغ گرفت که اولین روزِ مدرسه را به خاطر نداشته باشد. ممکن است این اولین روزها در پایه‌های دیگر حتی دوران راهنمایی و دبیرستان به دلیل عادی بودن شرایط حضور در مدرسه فراموش شود، امّا کلاس اول دبستان را نمی‌توان از خاطره‌ها پاک کرد، حتی اگر ۷۰ ـ ۸۰ سال از عمر آدمی گذشته باشد.

این شرایط سبب شده تا کارشناسان حساب ویژه‌ای برای اولین روز مدرسه باز کنند و برای شیرین کردن خاطره دانش آموزان در این روز مدارس هم جشن شکوفه‌ها را برپا و با کیک و شیرینی و آب میوه از این دانش آموزان پذیرایی می‌کنند. به نظر کارشناسان، ورود به دبستان و نشستن بر نیمکت کلاس اول برای هر کودکی هیجان‌آور است، تا جایی که خاطره آن سال‌ها در ذهن انسان‌ها نقش بسته و آینده تحصیلی و حتی اجتماعی آنان را ترسیم می‌کند تا حدی که فرزندان ما از پدر، مادر، برادر، خواهر و یا اطرافیان خاطرات زیادی درباره اولین روز ورود به کلاس اول می‌شنوند که آن‌ها را نیز برای رفتن به دبستان مشتاق می‌نماید؛ زیرا این کودکان امید آتیه مملکت ما هستند.

آغاز سال تحصیلی زمان بسیار هیجان انگیزی برای دانش آموزان و والدین آن‌هاست ولی چرا برخی از دانش‌آموزان اضطراب دارند؟ اطلاعات زیر شروع سال تحصیلی را برای شما و فرزندان دلبندتان ساده‌تر می‌نماید.

توجه:

 فرزند شما بیش از 3 ماه مشغول تفریح و سرگرمی بوده است. انجام مجدد وظایف مدرسه برایش خوشایند نیست. برای پشت سر گذاشتن این مشکل کوچک لازم است تا کمی بیش از معمول در اختیارش باشید و با تمام محبتتان او را در بر گیرید.

 توصیه‌هایی برای ورود به مدرسه بدون استرس و اضطراب:

 1- او را به ساعت جدید عادت دهید:

پس از میهمانی‌های تابستانی و تا ظهر خوابیدن‌ها، فرزند شما باید دوباره به زمان جدیدی عادت کند. چند روز قبل از ورود به مدرسه، از او بخواهید که شب‌ها زودتر به رختخواب برود و صبح‌ها زودتر از خواب بیدار شود. بهتر است که دیرتر از 9 شب به رختخواب نرود و نیم ساعت هم به مطالعه در رختخواب اختصاص دهد.

 2- او را از نظر روانی آماده کنید:

چند روز قبل از ورود به مدرسه، با او در مورد مدرسه حرف بزنید. برایش توضیح دهید که به چه دلیل باید به مدرسه برود و رفتن به مدرسه چه مزایایی به همراه دارد. گفت‌وگوهایتان باید مطابق با شخصیت و سن فرزندتان باشد. مثلاً همکلاسی‌هایش را دوباره می‌بیند و با همکلاسی‌های جدید آشنا می‌شود؛ به فعالیت‌های جدیدی می‌پردازد و چیزهای جدیدی را یاد می‌گیرد.

3- به او اطمینان خاطر دهید:

او دل نگران است و زمانی که از ورود به مدرسه با او سخن می‌گویید، گریه می‌کند: «نه من نمی‌خوام مدرسه برم!». این امر طبیعی است. به او بگویید به دلیل آنکه می‌خواهد معلم و کلاسش را عوض کند، نگرانی او را درک می‌کنید و زمانی که شما نیز به سن و سال او بودید، روزهای ورود به مدرسه همین نگرانی‌ها را داشتید امّا دوست‌های زیادی پیدا کردید. به او توضیح دهید که در صورت هرگونه مشکل، برای کمک به او و مقابله با آن در کنار او خواهید بود.

 4- او را آماده کنید تا مستقل باشد:

عدم استقلال در کودکان موجب استرس واقعی در آنان می‌شود. برای جلوگیری از آن به او کمک کنید تا به‌تنهایی لباس‌هایش را بپوشد و در بیاورد. برای کمک به او می‌توانید برچسب‌هایی که روی آن‌ها اسم و یا علامتی نوشته شده است را روی لباسش بدوزید تا بتواند به‌آسانی آن‌ها را تشخیص دهد. علاوه بر آن، احتمال دارد که دو کودک لباس شبیه به هم بپوشند و این امر از سردرگمی مداوم آنان جلوگیری می‌کند. باید فرزند خود را تشویق و ترغیب کنند تا احساسات و مشکلات خود را به‌طور آشکار با پدر و مادر و آموزگار در میان بگذارند و کاری کنند که از حمایت اولیا نسبت به خود اطمینان پیدا کنند.

 5- مراقب سنجش بینایی، شنوایی، معاینه دندان‌ها و واکسیناسیون او باشید:

برای آینده فرزندتان مهم است که این معاینه‌ها را انجام دهید، زیرا بعید نیست که به دلیل ضعف بینایی و یا شنوایی، کودک به شاگرد ضعیفی تبدیل شود. اگر نتواند به‌خوبی ببیند و یا حرف‌های معلم را به‌درستی بشنود، چگونه می‌تواند درس‌هایش را به‌خوبی یاد بگیرد؟

 6- فرزندتان را با مدرسه جدیدش آشنا کنید:

منتظر نخستین روز مدرسه نمانید تا مدرسه جدیدش را به او معرفی کنید. هیچ ‌چیزی دلهره‌ آورتر از مکانی نیست که هیچ شناختی از آنجا ندارد، زیرا در محیط جدید احساس سردرگمی می‌کند. برای آنکه او را با مکان جدید آشنا کنید، او را چندین بار به مدرسه ببرید و مکان‌هایی چون حیاط مدرسه، کلاس‌ها، محوطه سرپوشیده را به او نشان دهید. این عمل در روز ورود به مدرسه به او شناخت جدید و اعتماد به نفس می‌دهد. همچنین باید برنامه رفت و آمد دانش‌آموز به مدرسه و کسی که مسئول این کار است را قبلاً با او هماهنگ کرد و از او بخواهند طبق همان برنامه عمل نماید اولیا سعی کنند حتی‌الامکان این برنامه را تغییر ندهند.

 7- برای او کتاب‌هایی در مورد مدرسه بخرید:

پیشنهاد ما به اولیا این است که از همین حالا با بچه‌های خود راجع به مدرسه صحبت کنند. لوازم مدرسه را با خوشحالی و دوستی برای آن‌ها تهیه کنند و کیف و کفش و دفتر و مداد را با همراهی کودک خریداری نمایند تا خریدهای مشارکتی و جمعی را تجربه کنند. کتاب‌هایی در مورد مدرسه و به‌خصوص نخستین روز مدرسه برایش تهیه کنید. بچه‌ها عاشق این هستند که با قهرمانان داستان‌های کتاب‌های آموزشی همزاد پنداری کنند. علاوه بر آن می‌فهمند بچه‌های دیگری هم هستند که روز اول مدرسه یا گریه می‌کنند و یا دل نگران هستند؛  با تمام این حرف‌ها همیشه این مسئله ختم به‌خیر می‌شود!

 8- کیف کوچکی برای وسایل شخصی‌اش آماده کنید:

داخل کیفش شیئی که به آن علاقه خاصی دارد، مثل یک اسباب بازی، عکس‌هایی که جمع‌آوری می‌کند و یا یک عروسک پارچه‌ای بیاندازید. با این عمل، به او اطمینان خاطر می‌دهید که قسمتی از محیطی که به آن عادت دارد را به همراه دارد.

 9- اولین روز مدرسه:

برای آنکه نخستین روز مدرسه با عجله خود را آماده نکنید، کمی زودتر از خواب بیدار شوید. فرزندتان باید به‌راحتی از خواب بیدار شود و صبحانه خوبی بخورد. چنانچه به دلیل اضطراب اشتها نداشته باشد، به او اصرار نکنید امّا برایش تغذیه‌ای مثل ساندویچ نان و پنیر، میوه و ... آماده کنید و داخل کیف مدرسه‌اش بگذارید.

 10- او را تا مدرسه همراهی کنید:

در صورت امکان او را تا کلاسش همراهی کنید و چنانچه نتوانید او را ببرید، احساس گناه نکنید، بلکه همه چیز را خوب برایش توضیح دهید. سعی کنید سر شب برایش وقت بگذارید تا او بتواند نخستین روز مدرسه را برایتان تعریف کند.

11- وظیفه اولیا:

اولیا باید در اولین روز مدرسه با خوش‌رویی با فرزند برخورد کنند، زیرا در اولین روز مدرسه به‌صورت طبیعی بسیاری از کودکان ترس و هیجانات زیادی دارند که در رفتار آن‌ها کاملاً مشهود است؛ لذا باید با تسلط بر رفتار خود این روز را برای دانش‌آموزان کلاس اول دبستان به روزی خاطره انگیز تبدیل نمایند.

12- انتخاب دوست:

در این مراحل انتخاب دوست هم سن و سال که می‌خواهند در یک مدرسه یا یک کلاس درس بخوانند بسیار مفید است و خانواده‌ها می‌توانند چنین دانش‌آموزانی را از میان همسایه‌ها و فامیل شناسایی کنند و دانش‌آموزان ناسازگار با محیط مدرسه را به همراه او به مدرسه بفرستند و یا با معلم ارتباط کلامی و تلفنی داشته باشند.

13- پس از شروع مدرسه هم لازم است:

 به‌صورت عملی به کودک نشان دهیم که آموزش و یادگیری مطالب بسیار سرگرم‌کننده و لذت‌بخش است. البته این کار را قبل از ورود به مدرسه هم با انجام کارهای مربوط به خود در منزل، مانند بازی با وسایل اتاق خود، نگهداری از گیاهان و غیره باید تقویت کرد و از آموزش خارج از تکالیف و دستورهای معلم خودداری کرد.

14- معلمان و مربیان خوب بدانند که:

در اولین لحظات ورود دانش‌آموز به محیط مدرسه، هرگاه معلم و مدیر و ناظم در ذهن او تعبیرات خاص خود را خواهد داشت که باید متناسب با روحیه دانش‌آموزان انجام شود. در اولین لحظات اگر چه در مدرسه برنامه‌های خاصی برپا می‌شود که معاون مدرسه مجری آن است، امّا دانش‌آموز در همان لحظات اول دنبال معلم خود می‌گردد و دوست دارد کسی را که نام معلم بر خود دارد ببیند و این برخورد اول می‌تواند پیونددهنده دانش‌آموز با معلم باشد. بسیار مهم است که بدانید، بدترین نوع برخورد مسئولان مدرسه با دانش‌آموزان کلاس اول، برخوردهای خشک اداری است.

15- در برخی از موارد نه گفتن را یاد بگیرید:

فرزندان خود را از گزند روزگار حفظ کنید، امّا از حمایت بیش از اندازه هم اجتناب کنید؛ چرا که حمایت بیش از اندازه می‌تواند مانع رشد و پیشرفت فرزندان شما شود. شما می‌خواهید همه چیزهایی را که خوب است به فرزندان خود بدهید، امّا گاهی این امر امکان‌پذیر نیست. بیاموزید که در وقت لزوم به فرزندان خود «نه» بگویید، چرا که گاه یک نه گفتن می‌تواند فرزندان شما را نجات دهد.

علت تــــرس و اضطراب:

روان‌شناسان معتقدند ترس یک حالت هیجانی است نسبت به خطر یا یک محرّک مضر که شخص از آن آگاه است. عامل ترس می‌تواند یک شیء باشد، یک انسان یا مسئله و موقعیت مشخص. ترس غیرمنطقی از مدرسه در واقع معادل واژهSchool refusal به معنی امتناع از مدرسه رفتن است و یکی از نشانه‌های اضطراب جدایی از والدین، خانه، خانواده یا شرایطی است که به آن دل‌بسته و وابسته شده بود.

علل استرس در دانش‌آموزان دبستانی:

 الف) ترس از مدرسه رفتن: این ترس گاهی به‌صورت وحشت و اضطراب شدید هنگام خروج از منزل ظاهر می‌شود. بی‌میلی اطفال در مورد مدرسه رفتن، اغلب عادی است ولی اضطراب شدید و دائمی طفل از این موضوع، علامت رفتار غیرعادی مهمی و نشانه آن است که یا جنبه‌ای از محیط دبستان و رفتار معلمان ایجاد کننده این کیفیت است، یا اینکه محیط خانه چسبندگی شدید برای کودک دارد. تحقیقات نشان می‌دهند که ترس از مدرسه رفتن در دختران شدت بیشتری دارد. علت اصلی مدرسه هراسی، اضطراب ناشی از جدایی والدین است. مادران این گونه اطفال نیز وابستگی‌های غیرعادی ظاهر می‌سازند و این ترس را تشدید می‌کنند. این مادران می‌کوشند فرزندان خودشان را از حوادث ناراحت‌کننده محافظت کنند و احتمالاً محیط مدرسه را به‌صورت کانونی که شاید برای طفل آن‌ها حادثه‌آفرین باشد تلقی می‌کنند. کودکان مبتلا به ترس علاوه بر واکنش ترس، علائم دیگری نیز از خود ظاهر می‌سازند. شایـع‌ترین این علائم عبارت‌اند از: اختلال در خواب، اختـلال گوارشی، عصبانیت، جویدن ناخـن، شب ادراری و لـکنت زبان، ترس در کـودکـان، غالباً با علائم روان تنی مانند استفراغ، دل درد، سردرد، سرگیجه، خشکی دهان، تپش قلب و اسهال همراه است. مدرسه هراسی در بچه‌های مدرسه رو، در هر سنی که باشند دیده می‌شود، امّا در 11 و 12 سالگی به اوج خود می‌رسد. اغـلب آنچـه مدرسـه هراسی به نظر می‌آید، در واقع ترس از ترک منزل است.

 ب): کودکان دبستانی نمی‌توانند بر اعمال خود کنترل داشته باشند: آن‌ها در حال افزایش مهارت‌های اجتماعی می‌باشند. آن‌ها یاد می‌گیرند که چطور دوست پیدا کنند. رفتارهای تهاجمی خود را کنترل کنند و اضطراب و هیجانات خود را کنترل کنند. اگر معلمان و اولیا با این مسائل به‌عنوان اصول تکامـل طبیعی برخورد نکنند، این مسائل به منابع استرس‌زا تبدیل می‌شوند. بچه‌ها در دوران دبستان آماده یادگیری هستند؛ به همین دلیل سن شروع مدرسه در این سن است. آن‌ها باید مشتاق و آماده یادگیری باشند.

پ): کودکان که تفاوت‌های یادگیری، بیماری روانی و مشکلات جسمانی با دیگران دارند: وقتی در محیط مدرسه قرار می‌گیرند این تفاوت‌ها به‌وضوح آشکار می‌شود. کودک ممکن است به خاطر این مشکلات احساس کمرویی یا ناامنی بکند. آمادگی قبلی برای پاسخ دادن به رفتار دیگران به کودکان کمک می‌کند تا آن‌ها تفاوت‌های خود را به‌راحتی اداره کنند. لذا بهتر است، والدین توجه کنند که چطور و چه وقت بهترین زمان برای بیان مشکل، کودکانشان است. بعضی از مشکلات مخصوص آن‌هایی که در رابطه با سلامتی هستند نیاز به بحث رو در رو دارند. برای مثال کسانی که مشکلات یادگیری دارند، ممکن است مشکلات نمره هم داشته باشند و والدین باید حمایت‌های خود را به نحو احسن انجام دهند. توضیحات و مشارکت‌های کودک باید با احترام خواسته شود. بعضی از کودکانی که مشکلات جسمانی دارند ترجیح می‌دهند که فرصتی را داشته باشند تا درباره تجربیات شخصی‌شان در کلاس صبحت کنند، در حالی که سایر کودکان ترجیح می‌دهند تفاوت‌هایشان را با تک‌تک افراد در میان بگذارند.

ت): اگرچه بعضی از کودکان ممکن است ذاتاً مضطرب باشند: ولی اضطراب بیشتر کودکان متأثر از اضطراب والدین است. احساس ترس می‌تواند ترس کودکان را افزایش دهد. آگاهی از جزئیات عوامل نگران‌کننده می‌تواند در حل مشکل کمک کند؛ مثلاً مادر یکی از کودکانی که تازه به مدرسه رفته بودند و در مورد اینکه به‌طور ناگهانی نمی‌خواست سوار اتوبوس مدرسه شود گیج بود ولی او پس از توضیحات متوجه شد که یکی از روزها فرزندش از صندلی اتوبوس افتاده بود و نمی‌خواست سوار اتوبوس شود. کشف این مسئله او را قادر ساخت که به‌طور مؤثر مشکل را حل کند.

ث): ترس و کابوس‌های شبانه شکایاتی مانند دل درد و سردرد نشان می‌دهد: که اطفال تحت استرس هستند و والدین این دردها را بیش از یک بیماری جسمی می‌دانند. این مشکل چیزی نیست که کودک آن را از خود ساخته باشد. کـودکـان به‌وسیله سردرد و دل درد می‌خواهند از چیزی فرار کنند امّا این یک مشکل واقعی است و می‌تواند راهی باشد برای اینکه آن‌ها خود را با استرس‌ها تطابق بدهند.

ج): منفی‌بافی و دروغگویی: راه مقابله با این مسئله این است که والدین بدون اینکه دروغ کودک را تأیید کنند آن را بزرگ نکنند و به او بگویند اگر این‌طور بود خیلی خوب بود. به این طریق والدین نه دروغ را قبول کرده‌اند و از طرفی احساسات او را نیز سرکوب نکرده‌اند و به این وسیله اولیای کودک می‌توانند با هم صحبت کنند.

چ): محرومیت و خجالتی بودن افراطی: همه ما تقریباً با اخلاق بچه‌ها آشنایی داریم: همـه بچـه‌ها با یک سرعت بالغ نمی‌شوند. بعضی از بچه‌ها در پذیرش بعضی از چیزها کُند هستند. اگـر فرزند ما زود عصبـانی شـود و پرخاشگـری می‌کند و زودتر از بقیه آشفتـه می‌شود، به او کمک کنیم تا راهی برای تخلیه هیجانات خود پیدا کند. اگر کودک ما بعد از مدرسه نیاز به تحرک دارد، به او پیشنهاد ورزش کنیم. سعی کنیم از کودکانمان سؤال کلی نپرسیم، بلکه با آن‌ها بیشتر صحبت کنیم و سؤالات جزئی‌تر بپرسیم. وقتی یک مشکلی مشخص شد به کار بردن راه حل‌های ارائه شده از طرف کودک احساس تسلّط او را افزایش می‌دهد. همچنین اطمینان پیدا می‌کند که با احتمال قوی در حل مشکلات موفق خواهد شد. یاد می‌گیرد چطور در برابر مشکلاتی که در آینده خواهد داشت آن را مستقل حل کند.

ح): توجه داشته باشید هر کودکی در مراحل رشد خود نیازهای خاص خودش را دارد: برای مثال برای کودک اول دبستانی، نشستن آرام سر کلاس و رعایت نوبت مهم است. کودک اول دبستان نیاز به زمان دارد تا بتواند سر کلاس آرام نشسته و نوبت را رعایت کند. ذهن دانش‌آموزان بزرگ‌تر مشغول آن است که چگونه مورد قبول دوستانش قرار بگیرد، بنابراین هر مرحله از رشد مشکلات طبیعی خودش را دارد. والدین باید از تمایل به پاسخگویی سریع دوری کنند. کودک ممکن است این طور تفسیر نماید که حمایت‌های والدین به معنی عدم شایستگی اوست. درباره رفتارهای ناشیانه کودک با او صحبت کنید و سؤال‌ها و پاسخ‌های آن را با هم پیدا کنید، این موضوع باعث افزایش اعتماد به نفس کودک می‌شود.

خ): ارتباط مناسب با بزرگسالانی که در زمان مدرسه چشم و گوششان روی فرزند شما در مدرسه است: بسیار مهم و مفید است و بایست برای رابطه همکاری معلم و والدین باید تلاشی مجدانه وجود داشته باشد. ارزیابی مشکلات کودک و تغییر برنامه درسی باید تا حد ممکن سریع انجام شود و والدین و معلمان به طور مداوم ارزیابی کنند که یک مسئله تا چه اندازه می‌تواند با آموزش و تعاملات همسالان کودک مشکل ایجاد کند. شناخت سریع کودک خجالتی که ترس اجتماعی دارد یا کودک باهوشی که سرآمد است به اقدامات مناسبی نیاز دارد و ارزیابی و نظارت نیازمند این است که والدین در همه زندگی آموزشی، تحصیلی، عاطفی، اجتماعی درگیر باشند، بنابراین معلمان و والدین مسئولیت شناسایی و کمک به کودکان را با دقت انجام دهند.