مقدمه
«در دنیای آشفته کنونی، اضطراب، نگرانی، دلهره، غم، اندوه و افسردگی روزبهروز، افزایش یافته و آسایش و آرامش روحی را از بشر سلب کرده است. تا سی سال پیش، اغلب متخصصان شناخت درستی از اختلال دلهره نداشتند و آن را روانپریشی اضطرابی مینامیدند.
دلهره به شکل یک بحران حاد معمولاً چند دقیقه طول میکشد. در بیماریهای روانی دلهره وجود دارد. این اختلال بالاترین حد ناراحتی روانی است. معمولاً مردم «دلهره» را با «ترس» یکی میدانند؛ اما دلهره و ترس یکی نیست، دلهره در بیشتر موارد نیروی ایجاد اغتشاش و فرو ریختن سازمان رفتار بشری است. دلهره به شکل یک بحران حاد، چند دقیقه طول میکشد و در موارد افراطی گاهی چندین ساعت ادامه دارد. در این وضع معمولاً بیمار در خود احساس نامطبوعی از یک «ترس نامعیّن» یا یک «ترس بدون موضوع و مبهم» دارد. از نظر بدنی معمولاً تپشِ قلب، مشکلات تنفسی همراه با احساس فشار در قفسة سینه، نوعی احساس تنگی نفس و خفگی، عرق کردن زیاد بدن، لرزه، احساس سستی در پا و دست وجود دارد. در برخی از موارد دیده شده است که میل به ادرار کردن میتواند به این بحران پایان بخشد.
همه انسانها اضطراب را در زندگی خود تجربه میکنند و طبیعی است که مردم هنگام مواجهه با موقعیتهای تهدیدکننده و تنشزا مضطرب میشوند، امّا احساس اضطراب شدید، امری غیرعادی است. اضطراب شامل احساس عدم اطمینان، درماندگی و برانگیختگی فیزیولوژیکی است. بهطور کلی اضطراب یک احساس منتشر، بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که با یک یا چند حس جسمی؛ مانند احساس خالی شدن سر دل، تنگی قفسة سینه، تپشِ قلب، تعریق، سردرد و غیره همراه است. بررسیها نشان میدهد که اضطراب در مردها، طبقات اقتصادی مُرفه و جوانان کمتر و در زنان، افراد کمدرآمد و سالمندان بیشتر شایع است.
در چارچوب تعاریف روانپزشکی، اضطراب حالتها و فشارهای روحی و روانی است که انسان را دچار سردرگمی میکند و به نوعی احساس نگرانی او را بالا میبرد. تفکرات و تخیلات متعدد بر سلامت روح و آرامش فرد تأثیر میگذارند و موجب بیخوابی، بیاشتهایی و فقدان تمایل به انجام امور روزمره در وی میشود.
تمایز دو مفهوم ترس و اضطراب
اضطراب (Anxiety): هشداری است که فرد را گوش به زنگ میکند؛ یعنی به فرد هشدار میدهد که خطری در راه است. خطر و تهدیدی که نامعلوم، درونی و مبهم است.
ترس (fear): هشداری است که فرد را گوش به زنگ میکند، خطری که معلوم، بیرونی و معیّن است.
هنگامی که در برابر یک سگ وحشی یا یک اتومبیل پر سرعت قرار میگیریم، دچار حالت ترس و زمانی که به دلیل دیر کردن دوست خود آشفتهایم و غرق در خیال، دچار حالت اضطراب میشویم. به عبارت دیگر محرّک ترس، کاملاً مشخص و عینی است و تا حد زیادی به زمان حال مربوط است، در حالی که محرّک اضطراب مبهم، کلی و متعلق به آینده است.
در واقع اضطراب فاصله و شکاف میان حال و آینده است. انسان بدان دلیل مضطرب میشود که وضعیتِ موجود را رها میکند و دربارة نقشهای احتمالیای که در آینده ایفا خواهد کرد، به تفکر میپردازد.
اگر اضطراب یک محدوده نرمال داشته باشد، به شکل دلهره است و در دو حالت جسمانی و ذهنی امکان بروز مییابد، در حالت جسمانی دلهره و اضطراب همراه با علایمی مانند تعریق و تپشِ قلب و سردی در انتهای اندامها نمایان میشود.
شدیدترین نوع اضطراب «اختلالات پانیک» است که با نام «اختلال هراس» هم شناخته میشود. در این چارچوب فرد حملهها و دردهایی را دارد که کوتاه و به شکل حاد و بدون پیش زمینه است و اغلب ۲۰ تا ۳۰ دقیقه بیشتر طول نمیکشد و شدت آن به اندازهای است که احساس مرگ به فرد دست میدهد و پس از مدتی فروکش میکند.
انواع اختلالات اضطرابی
۱- اختلالات فوبیک: فوبیها، ترسهای نامعقول و شدیدی هستند که زندگی طبیعی فرد را مختل میکنند و خود فرد هم میداند که ترس وی غیرطبیعی است. ترس از حیوانات، بلندی، فضاهای بسته مثل آسانسور، خون، جراحت، تزریق و... نمونههایی از فوبیها هستند.
۲- اختلال وحشت (Panic): بیماران مبتلا به حملههای وحشتزدگی از حملات متناوب، ناگهانی و غیرقابل اجتناب شدید در رنج هستند. احساس ذهنی «ترس از مردن یا دیوانه شدن» در حملههای وحشتزدگی شایع است.
۳- اختلال اضطراب فراگیر یا منتشر: در این اختلال فرد از اضطراب دایمی و نگرانی مداوم (برخلاف وحشت زدگی که فرد گاهی و به شدّت مضطرب میشود) در رنج است و اغلب دلیل خاصی هم برای نگرانی خود ندارد. این نوع اضطراب را به این دلیل که همیشه با فرد همراه است، «اضطراب شناور» مینامند. نگرانی نسبت به آینده، گوش به زنگ بودن نسبت به محیط. در اضطراب فراگیر خطر واقعی وجود ندارد.
۴- اختلال وسواس فکری، عملی: افراد مبتلا دارای افکار ناخواسته و مزاحم هستند و برای اجرای تشریفات کلیشهای مثل ۱۰ بار دست شستن، احساس فشار و اجبار میکنند تا مبادا اضطراب هولناک بر آنها غلبه یابد. وسواس هم زندگی فرد مبتلا و هم زندگی اطرافیان وی را مختل میکند.
۵- اختلال فشار روانی پس از سانحه: در افرادی تشخیص گذاری میشود که رویداد آسیبزدایی را تجربه کردهاند که موجب پریشانی شدید در آنها شده است. این رویداد آسیبزا میتواند حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله باشد یا اینکه فرد شاهد مرگ خشونت بار یکی از عزیزان خود باشد. این اختلال با نشانههایی نظیر: تجربة مجدد آسیب، افزایش برانگیختگی و کرختی عاطفی مشخص میشود.
در واکنشهای عادی ترس در افراد سالم، سلولهای عصبی به سراسر مغز شلیک شده و موجب بروز اضطراب میشوند. همچنین در نتیجه این شلیک عصبی، دستگاه خاصی در مغز موسوم به «گابا» که بازدارنده فعالیت فوق است، تحریک شده و سبب کاهش اضطراب میشود.
شاید اختلال اضطراب فراگیر، حاصل نوعی نارسایی در «دستگاه گابا» باشد که باعث نارسایی در مهار اضطراب میگردد. دقیقاً بر اساس همین فرضیه است که پژوهشگران معتقدند، داروهای ضد اضطرابی با آزاد کردن گابا، موجب کاهش اضطراب میشوند.
برخی عقیده داشتند که این اختلال از کشمکشهای روانشناختی یا ریشههای عمیق و تکانههای آشفته کننده ناخودآگاه که ماهیت جنسی دارند، منشأ میگیرد. اکنون اختلال دلهره را بیشتر بهعنوان مشکلی جسمی با هستهای متابولیک میدانیم. این اختلال مسئلهای عاطفی و احساسی نیست، گرچه ممکن است افرادی که از نظر احساسی- عاطفی سالم هستند، پس از ابتلا، بهتدریج دچار افسردگی یا مشکلات دیگر شوند. درباره اینکه مشکل در کجای دستگاه عصبی بروز کند، نظریههای مختلفی وجود دارد.
شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشاندهنده اختلالی در عملکرد لوکوس سرولیوس و راههای عصبی وابسته به آن است. این بخش، مرکز عصبی کوچکی در ساقة مغز که ضربان قلب، تنفس و دیگر عملکردهای حیاتی بدن را کنترل میکند. معدودی از متخصصان هنوز هم معتقدند که این مشکل یک اختلال جسمی نیست. مدار علمی روشنی در اثبات وجود یک عامل فیزیکی برای این اختلال وجود دارند و آن را به عنوان یک اختلال جسمی که بیشتر شبیه دیابت یا پنومونی است، نشان میدهند.
دلایل اصلی بروز اضطراب:
۱- ترس از مورد تأیید واقع نشدن
۲- ترس از ارزیابی منفی
۳- تردید از انجام و عواقب یک عمل
۴- نگرانی در مورد یک اتفاق ناگوار یا نامشخص
۵- ترس از مرگ
۶- ترس از دست دادن عزیزان، شغل، ترس از تنهایی و بسیاری از موارد استرسزای دیگر که اگر چنانچه ادامه یابد، مزمن شده و به اضطراب دائم و بیمارگونه تبدیل میگردد که خود یکی از علائم افسردگی است.
علائم شایع اضطراب:
احساس خستگی، عصبی بودن و بیقراری، ترس و نگرانی، بیخوابی یا بد خوابی، تپشِ قلب و تنفس نامنظم و سریع، عرق کردن، سردرد و سرگیجه، مشکل در تمرکز و حافظه، لرزش یا پرش عضلات، تکرّر ادرار.
راههای پیشگیری از اضطراب:
در دنیای ماشینی، در شهرها و در میان انسانها، گاهی افراد خود را در مقابل رویدادها و اتفاقات کوچک و بزرگ ناتوان میپندارند؛ به همین دلیل احساس بیهودگی میکنند و توان درست فکر کردن و برقرار صحیح ارتباط با خود و دیگران را از دست میدهند؛ به عبارتی ارتباط با زندگی (زندگی به مفهوم رشد و سازندگی) را از دست میدهند.
برای اینکه بتوانیم ارتباط با زندگی را به صورت رشد یافته ادامه دهیم، لازم است برداشت و دیدگاه متفاوتی از زندگی داشته باشیم؛ دیدگاهی کاملاً متفاوت با دیدگاه روزمره زندگیمان. لازم است بدانیم که رفتار ما تصادفی نیست، بلکه از الگویی کاملاً منطقی پیروی میکند. خوشبختانه این الگوی رفتاری قابل تغییر است؛ امّا اگر ما به عنوان یک انسان این قابلیت (قابلیت تغییر) را در درون خود نپرورانیم، زندگی و رویدادهای آن همچنان برایمان عذابآور، خستهکننده و کسالت بار خواهد بود.
نیاز به تغییر امروزه بیش از پیش احساس میشود؛ اینکه انسان بتواند بیشتر به اندیشه خود بپردازد و به این ترتیب توانمندیهای خود را افزایش دهد و به برداشت زیباتری از زندگی و زندگی کردن و ارتباط با انسانها دست یابد. متأسفانه از اشکالات انسان این است که به کمیتهای زندگیاش بیشتر توجه دارد تا به کیفیتهای اندیشهاش؛ ما برای اندیشه بهتر نیازمند آموزشهای جدید، اطلاعات جدید و دانشِ جدید هستیم.
نتیجهگیری
اگر چه روشهای درمانی روانشناختی چون شناخت درمانی و رفتار درمانی و همچنین دارو درمانی میتواند بسیار مفید باشد، امّا به نظر میرسد که میتوانیم از روشهای درمانهای غیر دارویی به همراه روشهای درمانی روانشناختی و رفتار درمانی نیز استفاده نمود.
۱- گذراندن اوقات فراغت در کنار خانواده و یا رفتن به بوستان و طبیعت. نزدیک شدن به طبیعت هم برای خانوادة شما بسیار مفید است و هم احساس خوشایندی را بر سیستم مرکزی اعصاب القا میکند.
۲- نوشیدن حدود دو لیتر آب، پُرخوری نکردن و حفظ وزن متعادل به سلامت بدن و روح کمک میکند.
۳- عدم گوشهنشینی و اجتماعی بودن (به مهمانی بروید)
۴ ـ خندیدن: مطالعات نشان میدهند که خنده از سالمترین راههای جلوگیری از فشار روانی است. طبق تحقیقات انجام شده، به هنگام خنده، جریان خون در مغز افزایش یافته و هورمونی ضد درد در مغز آزاد میشود و میزان هورمونهای استرسزا در خون را پایین میآورد.
۵ ـ ابراز هیجان بر روی کاغذ: متخصصان معتقدند که نوشتن سادة هیجانات و احساسات بر روی کاغذ موجب تسکین فشارهای روانی ناشی از رویدادهایی چون از دست دادن شغل، مشکلات خانوادگی و … میشود.
۶- به یاد خداوند بودن و به او پناه بردن.