به نام خداوندی که قلم را آفرید و آن را شایسته سوگند خویش قرارداد. یاسمنها از قصّههای دیروز میگویند و معلمین درس امروز میدهند و کبوتران وجود را به پرواز درمیآورند، تا به دانش آموزان درس خوب زیستن را بیاموزند. فصل مهر، فصل رویش جوانههای امید، فصل خواندن و نوشتن، از راه رسید، فصل مهر، فصل آشنایی با خدا، فصل خوشهچینی ستارهها، فصل همکلاسیهای دیروز و هم نیمکتیهای امروز، از راه رسید.
سلام ای معلم! ای که پا جای پای انبیاء گذاشتهای تا درس چگونه زیستن را به ما بیاموزی، امروز فرشتگان مأمورند، به حمد و ثنای تو که برترین شغل را پذیرا شدی تا بهترین خدمت را به بشریت بنمایی ... آنگاه که کلامی میآموزی و آنگاه که حرفهای یاد میدهی و آنگاه که استعدادهایم را پرورش میدهی تا آنچنانکه شایسته است زندگی نمایم و آنگاه که مرا متوجه کمال خالقم در آفرینش مینمایی.
بوی مهر، بوی مهربانی، بوی لبخند، بوی درس و مدرسه و شوق کودکانه در پیادهروها، بوی نمرههای بیست، بوی دفتر حساب و مشقهای ناتمام، بوی دوستی و محبت. دیوارهای آجرنمای مدرسه را سراسر شور و شوق پرکرده است. کلاسها با آغوش باز در آستانه درها ایستادهاند تا میهمانان خود را در آغوش بکشند. واژهها بر تختههای سیاه جان میگیرند و پروانه میشوند تا در نفسهای هیجانزده کودکان پرواز کنند و فضای لرزان کلاس را گرم نمایند. چه شور و حالی دارد این روزهای آغاز مدرسه، روزهایی سراسر دلهره، شوق و اضطراب، روزهای مهر و مدرسه، روزهایی که خیابانها سرخوش هیجان لبریز صداهای کودکانه جاری در پیادهروهایند. روزهایی که عشق هر سحر، عاشقانه از پشت پنجره کلاسها سَرَک میکشد تا با بالا آمدن آفتاب، تنشان را در نفسهای معطر کودکان شستوشو دهند. روزهایی که آفتاب به شوق مدرسه رفتن هر صبح زودتر از آواز خروسها بیدار میشود. روزهایی که ماه، بالای سر دفترهای مشق به خواب میرود.
روز هیاهوی دانش آموزان شاد ... روز معلمهای صبور و مهربان ... روز ناظمهای دلسوز و مدیرهای دوست داشتنی ... روزی که باز فرّاش پرتلاش، میرود به جنگ هر چه غبار. روزی که همه دیوارها، میزها و صندلیهای مدرسه که از خواب تابستانی بیدار شدهاند، به روی اهالی درس و دانش لبخند میزنند. آغاز رژه منظم کیفها سر صفهای صبحگاهی که میروند به سمت باغ دانایی.
از امروز، قرار است همه ما جایی را بسازیم. میپرسید کجا را؟ همان خانهای را که با آجر واژهها ساخته میشود، همانجا که پنجرههایی از جنس برگهای سبز و زنده دارد، همانجا که وقتی آباد است که با کتاب خواندن و یاد گرفتن، تر و تازه شده باشد، خانه دلهایمان را میگویم.
بار دیگر فصل روشن «مهر» از راه میرسد و صحیفه نورانی معرفت با سر انگشت تکاپو ورق میخورد و دروازههای آسمانی بینش و دانایی به روی صدها هزار دانشپژوه آغوش میگشایند. همانگونه که فروردین نوید بخش حیات مجدد طبیعت است، مهرماه یادآور شور و شعف و جوشش و کوشش آموزندگان دانش و پرورندگان بینش است.
آغاز سال تحصیلی زمان بسیار هیجانانگیزی برای دانش آموزان و والدین آنهاست. ولی بعضی از دانش آموزان اضطراب دارند. هر کاری در ابتدا سخت و با مشکلاتی همراه است چه میخواهد تجارت و صنعت باشد و چه میخواهد کسب دانش و یا آغاز زندگی جدید و مهاجرت و حتی استقلال خواهی و استقلال طلبی باشد.
و برای کودکی که میخواهد برای اولین مرتبه گامی رسمی به بیرون از خانه بگذارد و خود را به محیط جدید مدرسه برساند و ساعتها در آنجا به سر برد یقیناً سخت و تحمل آن سنگین است. والدین باید به فرزند خود آزادی عمل بدهند به این نکته توجه داشته باشند که فرزند آنها به یک کتاب میماند؛ اگر به شما خیلی نزدیک یا خیلی دور باشد، نمیتوانید او را بخوانید. بسیاری از والدین بیشازاندازه به فرزندان خود میچسبند و بعد به شرایطی میرسند که کار از کار گذشته است؛ فرزندان خود را با نخ به خود گره نزنید؛ بگذارید از شما فاصله بگیرند و کارهای مختلفی را انجام دهند؛ بگذارید درباره کارهایی که میخواهند در زندگی شان انجام دهند، تصمیم بگیرند، اما توجه داشته باشید که نگذارید این فاصله بسیار زیاد شود.
عدم استقلال بهخصوص در بچههای کوچکتر، موجب استرسی واقعی میشود. برای جلوگیری از آن به او کمک کنید تا به تنهایی لباسهایش را بپوشد و دربیاورد. برای کمک به او میتوانید برچسبهایی که روی آنها اسم و یا علامتی نوشته شده است را روی لباسش بدوزید تا بتواند به آسانی آنرا تشخیص دهد. علاوه بر آن، احتمال دارد که دو کودک لباس شبیه به هم بپوشند و این امر از سر در گمی مداوم آنان جلوگیری میکند. باید فرزندان خود را تشویق و ترغیب کنید تا احساسات و مشکلات خود را بهطور آشکار با پدر و مادر و آموزگار در میان بگذارند و کاری کنند که از حمایت اولیاء نسبت به خود اطمینان پیدا کنند.
اولین شرط عادی بودن این لحظه برای دانشآموز کلاس اولی نوع تربیت خانوادگی است تربیتی که در دوران آغاز مرحله جدید زندگی به کمک نوآموز و خواستههای او میآید. کودک سال اولی در روزهای آغاز سال تحصیلی خصوصاً اولین روز مدرسه سئوالهای فراوانی در دل دارد که دوست دارد پاسخی قانعکننده برای هر یک از سئوالات خود داشته باشد سئوالاتی از قبیل اینکه اصلاً چرا باید خانه را ترک کند، چرا باید از والدین جدا شود، بیرون از منزل اگر با مشکل مواجه شود آن را با چه کسی در میان بگذارد، آیا معلم و همکلاسیها او را خواهند پذیرفت؟ و او را دوست خواهند داشت؟ آیا رفتار مدیر مدرسه همانند پدرش دوستانه و صمیمی خواهد بود؟ آیا میتواند معلم خود را جای مادرش بگذارد؟ یا اینکه معلم او میخواهد جای مادرش باشد؟ و ... انبوه سئوالات فراوانی که همانند نبض کودک در ذهنش ضربه میزند و اگر نتواند برای هر یک از سئوالات خود پاسخ روشن و شفاف دریافت کند ترس شدید و غیرمنطقی سراسر وجودش را خواهد گرفت. به فرزندان خود بیاموزید که یک برنده با ادب باشند و یک بازنده سربلند. به آنها بیاموزید که مسئله مهم "بردن" نیست؛ شرکت کردن در مسابقات هم به همان اندازه مهم است. به آنها بیاموزید که شکست محدود و موقتی را بپذیرند اما هرگز امید بیانتها را از دست ندهند.
در اولین لحظات ورود دانشآموز به محیط مدرسه، معلم و مدیر و ناظم در ذهن او تعبیرات خاص خود را دارد که باید متناسب با روحیه دانش آموزان سازگار شود. در اولین لحظات اگرچه در مدرسه برنامههای خاصی برپا میشود که معاون مدرسه مجری آن است اما دانشآموز در همان لحظات اول دنبال معلم خود میگردد و دوست دارد کسی که نام معلم بر خود دارد را ببیند و این برخورد اول میتواند پیوند دهنده دانشآموز با معلم باشد. بسیار مهم است که بدانید، بدترین نوع برخورد مسئولان مدرسه با دانش آموزان کلاس اولی برخوردهای خشک اداری است. زیرا این رفتار خشک، محیط مدرسه و کتابهای درسی را برای دانشآموز خشک و کسلکننده خواهد کرد.
دانشآموز در منزل از جایگاه مناسبی برخوردار و عزیز پدر و مادر خود بوده، در محیط مدرسه هم دوست دارد این آقایی و عزت را برای خود داشته باشد و جایی خاص برای خود در دل اولیاء مدرسه باز کند. در این شرایط است که دانشآموز احساس تعلق داشتن به محیط مدرسه را در دل خود زنده میسازد و به آن محیط علاقهمند میشود.
ارتباط مناسب با بزرگسالانی که در طی زمان مدرسه، چشم و گوششان روی فرزند شما در مدرسه است، بسیار مهم و مفید است و بایست برای رابطه همکاری معلم و والدین تلاشی مجدانه وجود داشته باشد. ارزیابی مشکلات کودک و تغییر برنامه درسی باید حتیالامکان سریع انجام شود و والدین و معلمین بهطور مداوم ارزیابی کنند که یک مسئله تا چه اندازه میتواند با آموزش و تعاملات همسالان کودک مشکل ایجاد کند. شناخت سریع کودک خجالتی که ترس اجتماعی دارد یا کودک باهوشی که سرآمد است اقدامات مناسبی نیاز دارد و ارزیابی و نظارت نیازمند این است که والدین در همه زندگی آموزشی، تحصیلی، عاطفی، اجتماعی درگیر باشند. بنابراین معلمین و والدین باید مسئولیت شناسایی و کمک به کودکان را با دقت انجام دهند.
معلمین و مربیان خوب بدانند که: معلم، رکن اصلی مدرسه است. آری اگر او نبود، هیچگاه ظلمت جهل به نور علم مبدل نمیگشت؛ انسانها حقیقت را نمییافتند و از کمال انسانی خویش باز میماندند. رسالت عظیم را آموزگاران و مربیان در تمام سطوح تحصیلی بر دوش دارند. کوتاهی و لغزش در این میدان، خیانت به فرزندان و نونهالان اجتماع و درنهایت به جامعه و مکتب خواهد بود. معلم باید خوشرفتار و نهایت حلم و بردباری را در کلاس درس داشته باشد. به عبارت دیگر، از خوی نرم و متواضعانه برخوردار، تا این صفت عالی انسانی به دانشآموزان منتقل شده و در آینده با حالت تواضع به مردم خدمت نمایند.
آنچه میداند در بیان آن بخل نورزد و ذهن کودک را نسبت به مطلبی که عنوان کرده است مغشوش نگرداند و چنانچه در خلال درس به نکتهای رسید که آن را نمیداند، بدون هیچ واهمهای اقرار کند که نمیداند. وظیفه معلم آن نیست که فقط مطالبی را به ذهن کودک القا کند و به همان اندازه اکتفا نماید. این تعلم واقعی نیست، بلکه تعلیم عمیق و حقیقی آن است که به متعلم رشد عقلی بدهد، بهگونهای که آثار جهل را از او دور نماید، چنانکه در تعریف تعلیم بیان داشتیم.
معلم مسئول است که نهایت توجه را به سئوالهای دانشآموزان داشته باشد و با خونسردی و متانت به آنها پاسخ بگوید و از سخنانی که باعث لطمه زدن به شخصیت آن ها باشد پرهیز نماید و متوجه باشد که بیاعتنا بودن به سئوالهای او و پاسخ ندادن به آنها ضربه بزرگی به رشد عقلی دانشآموزان وارد میآورد.
هدف و رسالت تعلیم و تربیت، انسانسازی است، باید دید که این وظیفه را چه نهادها و افرادی به عهده دارند. البته انسان آموختن را از هنگام تولد آغاز میکند و در طول زندگی آن را ادامه میدهد. بخشی از آموختنیها بهصورت غیرعمدی و یا تصادفی در خانواده و جامعه صورت میگیرد و بخش دیگر به نهادها و مؤسسات رسمی از قبیل مدرسه و انجمنها سپرده میشود در این میان مدرسه بیشترین سهم را بر عهده دارد و سرانجام این مسئولیت خطیر به عهده معلمین واگذار میگردد و آنها هستند که باید بتوانند دانش آموزان را به درستی تربیت کنند و آنان را برای کار و شرکت در اجتماع آماده سازند.
در میان مجموعه فعالیتهایی که برای تعلیم و تربیت دانش آموزان انجام میشود بیشترین سهم به تدریس معلم در کلاس درس اختصاص مییابد. تدریس را میتوان فعالیت دوجانبهای که بین معلم و شاگردان جریان دارد و هدفش یادگیری است تعریف کرد. این فعالیت چنانچه منتج به یادگیری شود برای شاگردان مؤثر و مفید خواهد بود. بنا به تعریف هر فعالیتی با قصد و عمد همراه است، قصد معلم در امر تدریس این است که شاگردان چیزی یاد بگیرند. همچنین تدریس یک تقابل بین شاگردان و معلم است، کنش متقابل یعنی اینکه معلم بر شاگردان اثر میگذارد و برعکس شاگردان هم بر فعالیت او تأثیر میگذارند. البته این اثر متقابل ممکن است بهصورت غیرمستقیم باشد. برای اینکه تأثیر معلم به هنگام تدریس و سایر فعالیتهای تربیتی بر شاگردان بیشتر شود باید دو عامل تسلط وجود داشته باشد، یکی نحوه صحیح ارائه درس و دیگری موضوعی که میخواهد تدریس شود.
از آنجاییکه معلم با روح و روان و احساسات افراد سر و کار دارد، چنانچه به درستی عمل نکند زیانهای جبرانناپذیری بر جای میگذارد. همانگونه که وقتی قسمتی از بدن دچار سوختگی و یا زخم میشود اثر آن ممکن است تا پایان عمر هم باقی بماند، تأثیر نابجا بر روح کودکان نیز ممکن است تا پایان عمر باقی بماند. بنابراین تنها راه چاره این است که معلم در تمام زمینههایی که به شغل معلمی مربوط میشود اطلاعات صحیح و مفید کسب کند.
در پایان با آرزوی سلامتی و موفقیت برای تمامی معلمین و مربیان و دانش آموزان عزیز، به دانش آموزان عزیزم پیشنهاد میکنم سال تحصیلی را سختکوش و هدفدار آغاز کنید. حتماً از همین امروز برای یک سال آیندة خود هدفگذاری کنید. از ویژگیهای یک هدف خوب، دستیافتنی بودن آن است؛ در غیر این صورت هدفتان در حد آرزو باقی خواهد ماند. بدانید که زندگی بدون امید و هدف مانند کشتی بدون سکان است، آدمها برای شکست برنامهریزی نمیکنند بلکه در برنامهریزیهایشان ممکن است شکست بخورند.
سختکوش باشید و پشتکار داشته باشید، به خاطر داشته باشید بدون زحمت و تلاش نمیتوانید به نتیجة دلخواه برسید. مداومت جادو میکند و تمرین نبوغ میآفریند. همینکه به اراده تلنگری کوچک بزنیم، کار آغاز میشود و هر چه بزرگتر شود وسعت بیشتری را در برمیگیرد. دانشآموزان عزیز در تمام مدت درس خواندن مثبت اندیش باشید و مراقب دشمن درونتان یعنی افکار منفی باشید. قدرت افکارتان را جدی بگیرید. اگر فکر میکنید موفق میشوید، بدون شک موفق خواهید شد.